
رویاهایتان را سفر کنید
ایجاد حساب کاربری
ثبت نام در ایوار
رمز عبور شما با موفقیت ثبت شد
لینک فعالسازی حساب شما به {{ email }} ارسال شد
بازیابی رمز عبور
بازیابی رمز عبور
رمز عبور شما با موفقیت ثبت شد
تاریخچه برج ایفل: از ساخت تا کلاهبرداری بزرگ تاریخ
- نیلوفر عباسیان
- 1397/9/20
- 1 دیدگاه
هیچ سازهای در پاریس به اندازهی برج ایفل معروف نیست. ستارهای که در هر فیلمی که در پاریس تصویربرداری شده، نقشآفرینی کرده است.
برج ایفل هزاران تقویم، ماگ، کیف لوازم آرایش، دفترچه خاطرات و بسیاری وسایل دیگر در سراسر دنیا را به تصویر خود مزین میکند. اگرچه یک قرن از عمر این سازهی مشهور میگذرد اما هنوز چند نکتهی پنهان در مورد این بانوی آهنین فرانسه وجود دارد که از آنها بیخبر هستید.
اغلب مردم میدانند که این برج به عنوان هستهی مرکزی نمایشگاه جهانی در سال ۱۸۸۹ تهیه شده بود، اما آنچه کمتر از آن مطلع هستند این حقیقت است که طراحی اصلی آن توسط مردی که نامش بر برج باقیمانده، یعنی «گوستاو ایفل» (Gustave Eiffel)، صورت نگرفته و «موریس کوکْلَن» (Maurice Koechlin) و «امیل نوگیه» (Emile Nouguier) دو مهندس ارشد شرکت او بودند که طرح اصلی را خلق کردند. کار پیریزی برج در تاریخ ۲۸ ژانویه ۱۸۸۷ آغاز شد و ساخت کامل آن دو سال و دو ماه و پنج روز طول کشید و در تاریخ ۳۱ مارس ۱۸۸۹ پایان یافت.
سبک معماری برج ایفل را به سختی میتوان در یک مورد خلاصه کرد، چرا که معماری آن یک کار مهندسی سازهی واقعی است همراه با ترکیبات معماری دیگری که روی آن نصب شده است. نوگیه و کوکلن از ژوئن ۱۸۸۴ روی ایدهی ساخت یک برج بسیار بلند کار میکردند تا اینکه مسابقهی نمایشگاه جهانی فرصت اجرای این ایده را در اختیار آنها قرار داد. دو مهندس وقتی دریافتند که نقشههای آنها اگرچه تأثیرگذار بود اما نظر عموم را جلب نکرده است، از معمار فرانسوی به نام استفن سووِستْر (Stephen Sauvestre) خواستند تا روی ظاهر برج کار کند. او پیشنهاد داد پایهها سنگکاری شود، چهار ستون با کمانهایی عظیم بههم برسند، سالنهای بزرگ با دیوارهای شیشهای در هر طبقه ساخته شود، بالای آن شبیه به پیاز باشد، ... و انبوهی تزئینات برای آن پیشنهاد داد. نمای نهایی برج نسبت به طراحی اولیهای که سووِستر پیشنهاد داده بود، سادهتر درآمد اما بسیاری از خصیصههای متمایز برج به لطف حضور او در این کار به اجرا درآمد.
در سال ۱۹۲۵ هنرمندی فریبکار به نام «ویکتور لوستیگ» (Victor Lustig) شش تاجر قراضههای آهن را به یک جلسهی خصوصی در «هتل دو کریون» (Hôtel de Crillon) با لوازم اداری تقلبی حکومتی دعوت کرد. لوستیگ از مدتها قبل «آندره پواسون» (André Poisson) را به عنوان قربانی نقشهی کلاهبرداری خود در نظر گرفته بود.
یک مانع وجود داشت و آن همسر لوستیگ بود که مشکوک شده بود به این که این فرد عالیرتبه چه کسی است؟ چرا همه چیز باید بی سروصدا انجام شود؟ چرا تا فردا پول را لازم دارد؟ پواسون که کمی مشکوک شده بود برای دومین بار به دیدار لوستیگ رفت. این بار شهردار فرضی اقرار کرد که چون معامله تحت نظر قرار دارد برای انجام آن از خریدار واقعی رشوه دریافت میکند. پواسون که حالا این ماجرا را بهتر باور کرده بود نه تنها پول برج را با قیمتی گزاف پرداخت میکند، بلکه رشوهای اساسی هم به لوستیگ میدهد و او به سرعت به وین میگریزد و ناپدید میشود. پواسون که از فریب خوردن خود در چنین معاملهای شرمسار بود به پلیس موضوع را گزارش نمیدهد. چند ماه بعدتر، زمانی که لوستیگ تلاش میکند با نقشهای مشابه تاجر دیگری را فریب دهد، موضوع فروش برج ایفل روشن میشود.
{{totalCount}} دیدگاه