ژاندارک، اسطوره شهامت در تاریخ فرانسه
- صبا صفری
- 1397/10/24
- 1 دیدگاه
ژاندارک، قهرمان ملی فرانسه بود که بعد از رشادت های قابل تحسینش دستگیر و به عنوان مرتد سوزانده شد.
ژاندارک مقدس یا «دوشیزه اورلئان»، در سال ۱۴۱۲ میلادی در فرانسه متولد شده و در ۳۰ می سال ۱۴۳۱ جان باخت. این قهرمان ملی فرانسه، دختر دهقانی بود که باور داشت تحت هدایت الهی قدم بر میدارد و ارتشی فرانسوی را در یک پیروزی مهم علیه انگلیس را در اورلئان رهبری کرد که قصد فتح این کشور در طی جنگهای صد ساله را داشت. او یک سال پس از این درگیری دستگیر شد و توسط انگلیسیها و همکاران فرانسویشان به عنوان مرتد سوزانده شد. ژاندارک از آن زمان به یکی از بزرگترین قهرمانان ملی در میان هموطنانش تبدیل شد و دستاوردش نقشی مهم در آگاهی ملی فرانسه داشت.
ژان دختر یک مزرعهدار در دومرِمی (Domremy) بود. او در مأموریتی که برای مقابله با انگلیسیها و متحدان بورگاندیشان داشت، احساس کرد با صدای قدیسینی چون «میکائیل مقدس»،«کاترین مقدس» و «مارگارت آنتیوش» راهنمایی میشود. او شجاعت ذهنی و فیزیکی قابل تحسین و همچنین ویژگیهای شخصیتی زنان روشنبین عصر خود را داشت. این ویژگیها شامل پرهیزکاری، ادعای رابطه مستقیم با قدیسین و تکیه کردن به تجربهی فردی در رابطه با حضور خدا بود که از گفتههای کشیشها و کلیسا فراتر میرفت.
ماموریت ژاندارک
در آن زمان برای حکومت بر فرانسه، بین شارل هفتم، شارل ششم و هنری ششم انگلیس جدال بود. ارتشهای هنری با دوک بورگاندی متحد شده بودند و قسمت اعظم شمال قلمرو را تصاحب کرده بودند. نا امیدی آشکار شارل هفتم در پایان سال ۱۴۲۷ چند برابر شد زیرا بعد از گذشت پنج سال از مرگ پدرش، هنوز به تاج و تخت نرسیده بود و مکان سنتی برای تفویض پادشاهان فرانسه هم در قسمت اشغالی قرار داشت. دهکدهی ژاندارک در مرز بین فرانسه اشغالی و قسمت آزاد واقع شده بود. اهالی مجبور شده بودند قبل از حملات ارتش بورگاندی خانههایشان را ترک کنند. ژان که توسط نوای قدیسین هدایت میشد، در می ۱۴۲۸ از دهکدهاش به ووکولور (Vaucouleurs) رفت که نزدیکترین قسمت وفادار به شارل بود. وقتی او به سراغ کاپیتان آنجا «روبر دو بودریکور» رفت تا اجازه ملحق شدن به ارتش شارل را بگیرد، کاپیتان، ژان ۱۶ ساله و الهاماتش را جدی نگرفت و او به اجبار به خانه بازگشت. ژان دوباره در سال بعد به ووکولور بازگشت و این بار محکم بودنش در سکوت و پرهیزکاریاش، احترام مردم و کاپیتان را برانگیخت. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان ووکولور را ترک و با شش مرد مسلح از قلمروی اشغال شده توسط دشمن عبور کرد تا به «شینون» برسد. در این ناحیه بعد از بررسیهای طولانی، شارل ارتشی نظامی را در اختیار او قرار داد.
اتفاقات اورلئان
ارتش فرانسه که از صدها مرد تشکیل میشد در آوریل سال ۱۴۲۹ به سمت اورلئان به راه افتاد. این شهر از ۱۲ اکتبر سال ۱۴۲۸ تحت محاصره بود و تقریباً با حلقهای از مردان انگلیسی احاطه شده بود. وقتی ژان و یکی از فرماندههای فرانسوی با آزوقه وارد شدند، به او گفته شد که باید تا رسیدن نیروهای کمکی صبر کند. چند روز بعد وقتی ژان در حال استراحت بود، ناگهان از خواب پرید و آشکارا به او الهامی شد که میگفت او باید برود و با انگلیسیها روبهرو شود. پس از مسلح شدن، او به سمت دژ انگلیسیها در شرق شهر حرکت کرد و فهمید قراردادی در حال شکلگیری است. رسیدن او فرانسویها را تحریک کرد و اینگونه شد که توانستند دژ را فتح کنند. دو روز بعد، او به مسیر خود ادامه داد و قلعه بعدی را نیز پس گرفت. انگلیسیها برای دفاع از یک موضعِ مهمتر عقبنشینی کردند اما ژان و فرمانده ارتش پیشروی کردند و به آنها حملهور شدند.
سقوط ژاندارک
بعد از چنین پیروزیهای بزرگ و معجزه آسایی، شهرت ژاندارک در میان نیروهای فرانسوی بسیار زیاد شد. او و پیروانش با تصاحب شهرهایی که مقاومت میکردند شارل را از میان قلمرو دشمن تا «رَمس» همراهی و حفاظت کردند و در نهایت او توانست در جولای سال ۱۴۲۹ تاجگذاری کند. ژان اعتقاد داشت که فرانسویها باید از امتیازات کنونی استفاده کنند و پاریس را پس بگیرند، اما شارل موافقت نکرد و حتی طرفداران او در دربار هم درباره قدرت گرفتن خطرناک ژاندارک به پادشاه هشدار دادند. در بهار سال ۱۴۳۰، شاه به ژان دستور داد که با ارتش بورگاندی روبهرو شود. در این تلاش برای دفاع از شهر و ساکنینش، ژان از اسبش افتاد و بیرون دروازههای شهر رها شد. ارتش بورگاندی او را به اسارت گرفت و در هیاهوی جمعیت به قلعهی «بوْروی» بردند.
ژاندارک: از جادوگر تا قدیس
در دادگاهی که برای ژان ترتیب دادند او باید علیه ۷۰ اتهامی که به او زده شده بود از خود دفاع میکرد. برخی از این اتهامات لباس پوشیدن مانند مردان، جادوگری و الحاد بود. آنگلو-بورگاندیها میخواستند از شر این رهبر جوان راحت شوند و اعتبار شارل که تاجگذاریاش مدیون ژان بود را زیر سؤال ببرند. شارل برای آنکه خود را از این اتهامات دور کند، هیچ تلاشی برای مذاکره در خصوص آزادی ژان نکرد.
در می سال ۱۴۳۱، بعد از یک سال اسارت و با تهدید مرگ، ژان تسلیم شد و طی اعترافی هر گونه دریافت هدایت الهی را تکذیب کرد. چند روز بعد، او با پوشیدن لباس مردانه دوباره دستورها را زیر پا گذاشت و به مرگ محکوم شد. در صبح روز ۳۰ می، در سن ۱۹ سالگی، ژان به بازار قدیمی «روئَن» منتقل و سوزانده شد. شهرت او نه تنها بعد از مرگش چند برابر گشت که حتی ۲۰ سال بعد دادگاه جدیدی توسط شارل هفتم برپا شد و نام او را از این گناهان پاک کرد. ژاندارک بسیار قبلتر از آنکه توسط پاپ در سال ۱۹۲۰ تقدیس شود، اعتباری افسانهای به دست آورده بود.
شخصیت و اهمیت ژاندارک
موقعیت ژاندارک در تاریخ جای بحث ندارد. شاید کمکی که او به تاریخ شجاعت بشر کرد، بزرگتر از اهمیت او در تاریخ سیاسی و ارتشی فرانسه باشد. او هم در درگیریهای داخلی فرانسه و هم جنگ خارجی، به یک اندازه، قربانی شد. آزادی اورلئان بدون شک یک پیروزی قابل توجه بود که وفاداری برخی از مناطق شمالی فرانسه را تضمین کرد؛ اما جنگ صد ساله تا ۲۲ سال بعد از مرگ او هم ادامه داشت. انگیزهی مأموریت ژان هنوز هم بهطور قطع مشخص نیست و تاریخ نگاران، تئولوژیستها و روانشناسان هنوز سر آن بحث دارند.
حقایق جالبی درباره ژاندارک
- علیرغم تصوری که درباره ژاندارک به عنوان یک جنگجو داریم، او هرگز در جنگ حضور فعال نداشت و همیشه در پشت صحنه در زمینه استراتژی جنگ با ارتش همکاری میکرد.
- ژاندارک نهایتاً به اتهام جادوگری و الحاد دستگیر و با بیش از ۷۰ اتهام واهی ازجمله پوشیدن لباس مردانه و دزدی اسب، سوزانده شد.
- برخی ژاندارک را دچار بیماریهایی مانند صرع یا اسکیزوفرنی میدانند زیرا ادعا میکرد که نورهای درخشانی میدیده و صدای فرشتگان و قدیسین را میشنیده که به او میگفتند باید برای فرانسه بجنگد.
- ژاندارک از هیچ شهری به نام «آرک» نیامده و در دهکده دومرمی متولد شده بود. برخی اعتقاد دارند این نام به نام خانوادگی پدرش باز میگردد.
- اگرچه او نمیجنگید، اما در جنگ آسیب دید و یک بار بر اثر اصابت تیر به شانهاش زخمی شد که گفته میشود خودش آن را به خاطر انجام وظایفش درآورد.
- گفته میشود که ژاندارک نهایتاً به جرم الحاد و نه جادوگری سوزانده شد. در آن زمان اعتقاد داشتند باکرههایی مانند او نمیتوانند جادوگر شوند.
- بعد از سوزانده شدن، انگلیسیها ذغالها را پاک کردند تا بدن او دیده شود و کسی ادعا نکند که فرار کرده است. آنها سپس بدنش را دوباره آتش زدند تا بهطور کامل بسوزد و چیزی از آن بدن به یادگار نماند.
- بعد از آنکه بدنش به خاکستر تبدیل شد، بقایای آن را در رود سن ریختند.
- یکی از صداهایی که او ادعا میکرد هدایتش میکند، صدای کاترین مقدس بود که خود در سن ۱۸ سالگی و ۱۰۰۰ سال قبل از ژان به شهادت رسید. به گفته ژاندارک، کاترین مقدس او را به سمت شمشیر خود هدایت کرده که پشت محراب کلیسایی به نام خودش پیدا شده بود.
- اگر چه او این شمشیر را برای آسیب زدن به کسی در جنگ استفاده نکرد.
- ژاندارک علیرغم اینکه توانایی خواندن نداشت، اما میتوانست نام خود را امضا کند و اسمش را به صورت «Jehanne» که مؤنث همان «جان» است مینوشت که بعدها در فرانسه امروزی ژان خوانده شد.
- بعد از مرگ او، طبق نقشهای که برادرانش کشیده بودند، زنهای زیادی خود را ژاندارک معرفی کرده و جدای از استقبال گرم مردم اورلئان از آنها هدایای بیشماری میگرفتند.
پرسشهای متداول
{{totalCount}} دیدگاه