درباره روز کریسمس و پیدایش بابانوئل چه می دانید؟
- طناز قربانی
- 1399/5/28
- 2 دیدگاه
کریسمس یک مناسبت مذهبی، فرهنگی و یک پدیدهی تجاری است که هر سال در تاریخ ۲۵ دسامبر جشن گرفته میشود. بیش از دو هزار سال است که مردم کشورهای مختلف جهان با سنتهای گوناگونِ مذهبی و غیرمذهبی این روز را جشن میگیرند.
پیروان مذهب مسیحیت هر سال در روز تولد حضرت عیسی (ع) روز کریسمس را جشن میگیرند. در این روز مردم به یکدیگر هدیه میدهند، درخت کریسمس را تزئین میکنند، در مراسم کلیسا شرکت میکنند و در کنار خانواده و دوستان شام میخورند.
کریسمس به تاریخ ایرانی در روز چهارم یا پنجم دی ماه اتفاق میافتد. شب قبل از روز کریسمس در ۲۴ دسامبر، کریسمس ایوْ نام دارد.
داب و رسوم کریسمس در کشورهای مختلف متفاوت است. یکی از سنتهای جالب روز کریسمس انتظار برای رسیدن بابانوئل و گرفتن هدیه است.
از سال ۱۸۷۰ تاکنون، روز ۲۵ دسامبر یکی از تعطیلات رسمی در آمریکا شناخته میشود. امروزه کریسمس یکی از اعیاد محبوب در سراسر جهان به شمار میرود. در اینجا شما را با تاریخچهی این جشن زیبا بیشتر آشنا میسازیم.
جشنهای زمستانی پیش از کریسمس
سالهای زیادی است که مردم جهان در اواسط زمستان جشنی برپا میکنند؛ حتی پیش از متولد شدن عیسی مسیح.
در زمانهای خیلی دور، مردم اروپا در تاریکترین روزهای زمستان تولد دوبارهی نور را جشن میگرفتند. بسیاری از مردم پس از پشت سر گذاشتن یک زمستان سخت، انقلاب زمستانی را جشن میگرفتند و با اشتیاق فراوان انتظار آمدنِ روزهای بلندتر و لذت بردن از نور خورشید را میکشیدند.
اهالی اسکاندیناوی از تاریخ ۲۱ دسامبر و مصادف با انقلاب زمستانی تا ماه ژانویه، جشن مذهبی یول را برپا میکردند. آنها بازگشت خورشید را با آتش زدن تودهی بزرگی از هیزمها جشن میگرفتند.
پدرها و پسرها مقادیر زیادی هیزم جمع میکردند و به خانه میآورند. سپس آنها را آتش میزدند و تا خاموش شدن آتش به جشن و برپایی ضیافت میپرداختند. خاموش شدن آتش این هیزمها معمولا تا ۱۲ روز طول میکشید. مردم اسکاندیناوی اعتقاد داشتند هر جرقهی آتش نماد یک خوک یا گوسالهای است که در سال پیشِ رو متولد میشود.
پایان ماه دسامبر بهترین زمان برای برپاییِ جشن در سراسر اروپا بود. در این موقع از سال، مردم بیشتر گاوهایشان را میکُشتند تا مجبور نباشند در طول زمستان به آنها غذا بدهند. برای بسیاری این تنها زمان در طول سال بود که به گوشتِ تازه دسترسی داشتند.
در کشور آلمان، مردم در تعطیلات زمستانی اودین خدای باستانی را گرامی میداشتند. آلمانیها از اودین وحشت داشتند و معتقد بودند او در شب، هنگام پرواز در آسمان مردمش را مشاهده میکند، سپس تصمیم میگیرد که چه کسی لایق خوشبختی و چه کسی لایق مرگ است. به دلیل حضور اودین مردم ترجیح میدادند در خانه بمانند.
ساتِرنالیا یا جشن خدای زُحل
در روم باستان، زمستان به اندازهی شمال اروپا سخت و طاقتفرسا نبود. ساتِرنالیا (Saturnalia) جشنی است که به احترام ساتورن یا خدای زُحل برپا میشد. ساتورن در فرهنگ روم باستان، خدای کشاورزی بود. این جشن در اوایل هفتهی مصادف با انقلاب زمستانی آغاز میشد و به مدت یک ماه ادامه داشت.
این جشن روزهایی پر از خوشحالی و نعمت را برای مردم رقم میزد؛ غذا و نوشیدنی به وفور یافت میشد و قواعد اجتماعی معکوس میشدند. به مدت یک ماه، بردهها حاکم میشدند و دهقانان شهر را اداره میکردند. کسبوکارها و مدارس تعطیل میشدند تا همه بتوانند از این جشن بزرگ نهایت لذت را ببرند.
حوالی انقلاب زمستانی، مردم روم باستان عیدی به نام جووِنالیا را نیز جشن میگرفتند. این جشن به افتخار کودکان روم برپا میشد. بهعلاوه، طبقات مرفه جامعه تولد میترا خدای خورشید شکستناپذیر را در تاریخ ۲۵ دسامبر جشن میگرفتند.
آنها اعتقاد داشتند میترا از سنگ متولد شده است. برای برخی از مردم روم باستان، تولد میترا مقدسترین روز سال به شمار میرفت.
آیا عیسی مسیح به راستی در روز کریسمس متولد شد؟
در سالهای ابتدایی مسیحیت، عید پاک، عید اصلی این مذهب به شمار میرفت و مردم تولد حضرت عیسی (ع) را جشن نمیگرفتند. در قرن چهارم پس از میلاد مسیح، کلیسا رسما تولد مسیح را به عنوان عید اعلام کرد.
پیوریتَنها یا پاکدینان بعدا اعلام کردند که متاسفانه تاریخ دقیق تولد حضرت عیسی (ع) در انجیل قید نشده است. البته گفته میشود آنها برای به زیر سوال بردن حقانیتِ این جشن این موضوع را مطرح کرده بودند.
علیرغم آن که برخی شواهد نشان میدهند حضرت عیسی (ع) در بهار متولد شده است، پاپ جولیوس اول تاریخ ۲۵ دسامبر را به این منظور انتخاب کرد. گفته میشود کلیسا با اتخاذ برخی از سنتهای ساترنالیا که جشنی برای پِگانها یا غیرمسیحیها بود، این تاریخ را انتخاب کرد.
این عید که در ابتدا با نام جشن ولادت شناخته میشد، تا سال ۴۳۲ میلادی به مصر و در اواخر قرن ششم به انگلستان رسید.
در پایان قرن هشتم میلادی، جشن کریسمس به کشورهای اسکاندیناوی هم رسیده بود. امروزه در کلیساهای ارتدوکس یونانی و روسی، کریسمس ۱۳ یا ۱۴ روز پس از ۲۵ دسامبر جشن گرفته میشود.
کلیساهای غربی از تقویم گریگوری یا میلادی استفاده میکنند، در حالیکه در کلیساهای شرقی از تقویم جولیَن استفاده میشود. تقویم جولیَن ۱۳ یا ۱۴ روز از تقویم گریگوری عقبتر است.
هم کلیساهای غربی و هم کلیساهای شرقی جشن اپیفانی (Epiphany) یا سه پادشاه را ۱۲ روز بعد از کریسمس برگزار میکنند. پیروان دین مسیحیت معتقدند در این روز ۳ مرد دانا از شرق که احتمالا روحانیون زرتشتی بودهاند، به زیارت کودک تازه متولد شده آمدهاند. آنها این روز را به عنوان روز غسل تعمید حضرت مسیح هم میشناسند.
با برگزاری جشن کریسمس همزمان با انقلاب زمستانی، رهبران کلیسا شانس پذیرفتن مسیحیت در میان مردم را افزایش دادند. البته آنها هرگز برای نحوهی برگزاری آن قانون خاصی وضع نکردند.
در دوران قرون وسطی، مسیحیت تقریبا به طور کامل جایگزین پِگانیسم شد. در روز کریسمس، مردم معتقد به کلیسا میرفتند و پس از به جا آوردن مراسم، یک جشن و پایکوبی بزرگ برپا میکردند؛ تقریبا شبیه آنچه امروزه در جشن ماردی گراس میبینیم.
هر سال یک فرد فقیر یا یک دانشآموز به عنوان اربابِ آشوب انتخاب میشد. این فرد به همراه تعدادی از مردم شرکتکننده به درب منازلِ افراد ثروتمند شهر میرفتند و از آنها درخواست میکردند بهترین غذا و نوشیدنیشان را به آنها بدهند. اگر صاحبان منزل از دادن غذا و نوشیدنی خودداری میکردند، آنها با انجام کارهای شرورانه و شیطنت صاحبان خانه را میترساندند. در واقع در دوران قرون وسطی، کریسمس زمانی بود که افراد مرفه جامعه با سرگرم کردن افراد طبقهی متوسط، قرضشان را به آنها میپرداختند.
زمانی که کریسمس ملغی شد.
موجی از اصلاحات مذهبی در اوایل قرن هفدهم، نحوهی برگزاری جشن کریسمس را در اروپا تغییر داد. در سال ۱۶۴۵، اولیور کراموِل و نیروهای پیوریتَن او کنترل انگلستان را به عهده گرفتند. آنها عهد کردن انگلستان را از زوال نجات دهند، به همین منظور در بخشی از تلاشهایشان جشن کریسمس را ملغی کردند.
پس از آنکه چارلز دوم ادارهی کشور را به دست گرفت، این عید محبوب به انگلستان بازگشت. زائران جداییطلبِ انگلستان که در سال ۱۶۲۰ به آمریکا رفتند، حتی بیشتر از کراموِل دارای عقاید متهجرانه بودند. به همین دلیل، در سالهای ابتداییِ تاسیس آمریکا، کریسمس در این کشور عید محسوب نمیشد.
از سال ۱۶۵۹ تا ۱۶۸۱ برگزاری جشن کریسمس در بوستون خلاف قانون بود. هر فردی که اقدام به برگزاری جشن کریسمس میکرد، میبایست بر اساس قانون ۵ شیلینگ جریمه میشد. این درحالی است که کمی پیش از این تاریخ، مردم این منطقه کریسمس را جشن میگرفتند.
واشینگتن ایروینگ کریسمس را دوباره ابداع می کند.
در اوایل قرن نوزدهم، آمریکاییها هم به تدریج کریسمس را پذیرفتند. البته میتوان گفت آمریکاییها کریسمس را کمی تغییر دادند و آن را از یک کارناوال به یک عید خانوادگی و آرامشبخش تبدیل کردند. اوایل قرن نوزدهم، دوران آشوب و درگیری بود. در این زمان نرخ بیکاری بسیار بالا بود و روزهای کریسمس شورشهایی در شهر رخ میداد.
در سال ۱۸۲۸، شورای شهر نیویورک اولین نیروی پلیس را در پاسخ به شورشهای کریسمس تاسیس کرد. این مسائل باعث شد افراد طبقهی مرفه جامعه به شیوهی دیگری کریسمس را جشن بگیرند.
در سال ۱۸۱۹، واشینگتن ایروینگ؛ نویسندهی مطرح آمریکایی، کتاب دفتر پیشنویس جفری کرایون را نوشت. این کتاب یک مجموعه داستان از جشن کریسمس در یک عمارت انگلیسی است. تصاویر آن اربابی را نشان میدهد که دهقانان را به مناسب عید کریسمس به خانهی خود دعوت کرده است.
برخلاف مشکلاتی که در جامعهی آمریکایی وجود داشت، این دو گروه به خوبی با هم درآمیختند. در ذهن ایروینگ، کریسمس باید سرشار از صلح باشد؛ عیدی که گروههای مختلفی از مردم را صرف نظر از ثروت و موقعیت اجتماعی به دور هم جمع میکند.
افراد خیالی کتاب ایروینگ آداب و رسوم باستانی مانند تاجگذاری اربابِ آشوب را به جا میآورند. بسیاری از تاریخدانان معتقند ایروینگ مبدع سنتهایی است که در کتاب آنها را سنتهای اصلیِ کریسمس برشمرده است.
سرود کریسمس
در همین دوران بود که چارلز دیکنز نویسندهی انگلیسی داستان کلاسیک سرود کریسمس (A Christmas Carol) را نوشت. پیام این داستان اهمیت خیریه و اعمال خوبی است که در قبال تمام انسانها باید انجام داد.
کتاب در آمریکا و انگلستان با استقبال زیادی روبهرو شد و به اعضای انجمن ویکتوریایی اهمیت و مزایای جشن کریسمس را نشان داد.
در اوایل دههی ۱۸۰۰ میلادی، خانوادهها نسبت به عواطف کودکان بیشتر حساس شده بودند و کمتر از قبل سختگیری از خود نشان میدادند. کریسمس فرصتی بود تا خانوادهها بدون آنکه فرزندان خود را لوس کنند، با دادن هدیه محبت خود را به آنها نشان دهند.
با پذیرفته شدن کریسمس به عنوان یک تعطیلات خانوادگی در آمریکا، سنتهای قدیمی کمکم خودشان را نشان دادند. مردم به مهاجران و کلیساهای کاتولیک و کلیساهای اسقفی نگاه میکردند تا بدانند چگونه باید این عید را جشن بگیرند.
اکنون با گذشت بیش از ۱۰۰ سال از آن زمان، مردم آمریکا سنت کریسمسِ خاص خودشان را دارند. این سنت در واقع ترکیبی از دیگر سنتهای جهان است؛ مانند تزئین درخت کریسمس، فرستادن کارت پستال و دادن هدیه.
چه کسی بابانوئل را ابداع کرد؟
افسانهی بابانوئل یا سانتا کلاوس (Santa Claus) به یک راهب به نام سنت نیکُلاس (St. Nicholas) باز میگردد. سنت نیکُلاس در سال ۲۸۰ پس از میلاد مسیح در ترکیه متولد شد. سنت نیکُلاس تمام ثروتی که به ارث برده بود را به نیازمندان بخشید و به روستاها سفر کرد تا به افراد فقیر و بیمار کمک کند. به همین دلیل به محافظ کودکان و ملوانان شهرت پیدا کرد.
سنت نیکُلاس برای اولین بار در اواخر قرن هجدهم در نیویورک به فرهنگ عامهی مردم آمریکا راه پیدا کرد؛ زمانی که یک خانوادهی هلندی برای گرامیداشت سالگرد درگذشت سنت نیکُلاس به دور هم جمع شده بودند.
سنت نیکُلاس در زبان هلندی سینت نیکُلاس و به صورت کوتاه، سینتِر کلاس خوانده میشود. کلمهی سانتا کلاوس از همین عبارت کوتاه شده به دست آمده است.
در سال ۱۸۲۲، کلِمِنت کلارک مور؛ کشیش کلیسای اسقفی یک شعر کریسمس به نام دیدار با سنت نیکُلاس نوشت. این شعر با جملهی «شبِ قبل از کریسمس بود» آغاز میشود و سانتا کلاوس یا بابانوئل را مردی شاد توصیف میکند که با گوزنهای قطبیاش از این خانه به آن خانه میرود و به بچهها هدیه میدهد.
ما بابانوئل را به شکل مردی با لباس سفید و قرمز، با ریشهای سفید و کیسهای پر از اسباببازی میشناسیم. این تصویر از بابانوئل برای اولین بار در سال ۱۸۸۱ بهوجود آمد؛ زمانی که یک کارتونیستِ سیاسی به نام توماس نَست شعرِ مور را به تصویر کشید تا ظاهر سنت نیکُلاس را به شکلی که ما امروز میبینیم نشان دهد.
چند حقیقت جالب دربارهی کریسمس
- هر سال ۳۰ الی ۳۵ میلیون درخت طبیعیِ کریسمس فقط در آمریکا فروخته میشوند. در آمریکا ۲۱ هزار موسسه برای کاشت درخت کریسمس وجود دارد. جالب است بدانید که درختها معمولا حدود ۱۵ سال پیش از آنکه فروخته شوند کاشته میشوند.
- یکی از نوشیدنیهای مخصوص کریسمس نوعی نوشیدنی از ترکیب زردهی تخممرغ و شیر است. در سال ۱۶۰۷، اولین فردی که این نوشیدنی را خورد، کاپیتان جان اسمیت در جیمزتاون بود.
- گیاه سرخبرگه یا پوینسِتیا یکی از گیاهانی است که در تزئینات روز کریسمس جایگاه ویژهای دارد. نام این گیاه از روی نام یک دیپلمات آمریکایی به نام جوئل آر پوینسِت گرفته شد. او در سال ۱۸۲۸ این گیاه سبز و قرمز را از مکزیک به آمریکا آورد.
- گروه ارتش رستگاری از سال ۱۸۹۰ افرادی را با لباس بابانوئل برای جمعآوری پولهای اهدایی مردم به خیابانها میفرستد.
- رودولف معروفترین گوزن قطبی دنیا را رابرت اِل ماری در سال ۱۹۳۹ خلق کرد. او شعری دربارهی یک گوزن قطبی نوشت تا مشتریان را به فروشگاه مونتگومری وارد جذب کند.
- ساخت درخت کریسمس راکفِلِر سنتر در سال ۱۹۳۱ آغاز شد.
{{totalCount}} دیدگاه