خلاصه زندگی نامه و نقاشی های معروف ونسان ونگوگ
- تیم ایوار
- 1399/6/22
- 1 دیدگاه
نقاشی های ونگوگ به خاطر استفاده از رنگ های زنده، بازتاب زندگی کارگران، طبیعت و اضطراب های درونی وی از شهرت زیادی برخوردار هستند.
ونسان ونگوگ (Vincent van Gogh)، نقاشی هلندی به عنوان یکی از بزرگترین نقاشان تاریخ هنر و یکی از هنرمندان برجستهی سبک پست امپرسیونیسم شناخته میشود. نقاشیهای ونگوگ به خاطر زیبایی خشن، صداقتی سرشار از احساس و رنگهای جسورانه تاثیری گسترده و عمیق بر هنر قرن بیستم گذاشت.
نقاشی های معروف ونسان ونگوگ
- شب پرستاره
- گلهای آفتابگردان
- گلهای زنبق
- پرتره دکتر گاشه
- کافه تراس در شب
- خودنگاره با گوش باندپیچی شده
- سیب زمینی خورها
- اتاق خواب آرل
- گندم زاری با درختان سرو
- شکوفههای بادام
۱. شب پرستاره
شب پرستاره (THE STARRY NIGHT) شاید بتوان مشهورترین اثر ونگوگ دانست که وی در سال ۱۸۸۹ نقاشی کرده است.. اگرچه ونگوگ تابلوی شب پرستاره را در روز و با استفاده از قدرت تخیل نقاشی کرد اما این شاهکار منظرهای از پنجرهی اتاق آسایشگاه روانی او را در شهر سنت رمی دو پروانس فرانسه به تصویر میکشد. گفتنی است این اثر علاقهی هنرمند به ستارهشناسی را نیز نشان میدهد. بنا بر تحقیق رصدخانهی گریفیث پارک، ونگوگ موقعیت قرارگیری ماه، ونوس و چندین ستاره را در یکشب صاف بهدرستی ترسیم کرده است.
همه چیز در این تابلو در هم آمیخته و تنها استثنای آن دهکده و عناصر معماری آن در پلان اول هستند. هنرمند عقیده داشت این اثرش روزی در میان معروفترین کارهای جهان قرار خواهد گرفت و همه آن را به شکست خورده بودنش میشناسند. علیرغم اینکه سرو نمادی از جاودانگی به شمار میرود، برخی از تحلیلگران بر این باورند که شب پر ستاره روی نمادپردازی تاکید داشته و درخت سروی که در جلوی زمینه دیده میشود نمادی از مرگ است که با خودکشی او پیوند نزدیکی دارد. در نقاشی این درخت به آسمان میرسد و پیوندی مستقیم بین زمین و بهشت ایجاد میکند. این تفسیر نمادین از سرو به نامهای به برادرش بازمیگردد که در آن هنرمند مرگ را به قطاری تشبیه کرده بود که با آن میتوان به ستارهها سفر کرد. این نقاشی تا به امروز به خاطر پالت رنگی زنده و حرکت گردابی عناصرش که انگار قصد دارند مخاطب را درست به مرکز دیدگاه تخیلی هنرمند بکشند، با عموم مردم و مخاطبان هنری به یک اندازه پیوند برقرار کرده است.
۲. گلهای آفتابگردان
بسیاری ونگوگ را استاد نقاشی طبیعت بیجان میدانند. مشهورترین تابلوهای او در این زمینه، مجموعه نقاشیهایی است که او در سال ۱۸۸۸ از گلهای آفتابگردان ترسیم کرده است. این تابلوها به خاطر به تصویر کشیدن زیبایی طبیعی و رنگهای زنده از شهرت فراوانی برخوردار هستند. یکی از این نقاشیها که در زمرهی آثار گلهای آفتابگردان قرار دارد، با عنوان گلدانی با ۱۵ گل آفتابگردان (Vase with Fifteen Sunflowers) شناخته میشود. جالب است بدانید این تابلو در سال ۱۹۸۷ به قیمت حدوداً ۴۰ میلیون دلار به یک سرمایهگذار ژاپنی فروخته شد و رکود گرانترین حراج فروش نقاشی را شکست. این رکورد دو سال بعد با تابلوی دیگری از ونگوگ به نام گلهای زنبق (Irises) شکسته شد.
اگرچه ونسان ونگوگ هرگز خودش علت توجه ویژهاش به گل آفتابگردان را اعلام نکرد، اما در نامههایش سرنخهایی در این باره وجود دارد. در نامهای که ۲۱ آگوست سال ۱۸۸۸ به خواهرش مینویسد، از اقامت «پل گوگن» در خانهی زردش صحبت کرده و به علاقهی ویژه گوگن به تزئین کل خانه با گل آفتابگردان اشاره میکند. لازم به ذکر است که بعدها هم او از آفتابگردان به عنوان امضای شخصیاش بهره میگیرد.
۳. گلهای زنبق
نقاشیهای ونگوگ از گلهای زنبق یکی از برجستهترین آثار ونگوگ به شمار میروند و این نقاشی که در سال ۱۸۸۹ کشیده شده، مشهورترین آنها است. ونگوگ این اثر را یک سال قبل از مرگ خود کشید و به این دلیل که هنرش را نقطهی امیدی در برابر حملههای عصبی خود میدید، عنوان تابلو را «صاعقه گیری برای بیماری من» (lightning conductor for my illness) انتخاب کرد. تابلوی گلهای زنبق در سپتامبر ۱۹۸۷ به قیمت ۵۳.۹ میلیون دلار به فروش رسید و این نقاشی را به گرانترین نقاشی فروخته شده در زمان خود تبدیل کرد. این رکورد برای دو سال و نیم پابرجا بود و امروزه با احتساب نرخ تورم، در ردهی پانزدهم گرانترین نقاشیهای جهان قرار میگیرد.
۴. پرتره دکتر گاشه
پل فردیناند گاشه (Paul-Ferdinand Gachet) پزشکی فرانسوی بود که مسئولیت درمان ونگوگ را در آخرین ماههای زندگی وی بر عهده داشت. پرترهی این پزشک یکی از تحسینبرانگیزترین نقاشیهای ونگوگ است. این نقاشی دو نسخه دارد که نقاشی پیش رو اولین نسخهی آن به شمار میرود و ونگوگ آن را در سال ۱۸۹۰ ترسیم کرد. تابلوی دکتر گاشه در پانزدهم ماه مه، سال ۱۹۹۰ به قیمت ۸۲.۵ میلیون دلار به فروش رسید و به گرانترین تابلوی نقاشی زمان خود بدل شد. گفته میشود این رقم تا به امروز بالاترین قیمتی است که برای یک اثر هنری در یک حراجی عمومی پرداخت شده است. بهعلاوه این نقاشی در حال حاضر با احتساب نرخ تورم، در ردهی ششم فهرست گرانترین نقاشیهای دنیا قرار دارد.
۵. کافه تراس در شب
کافه تراس در شب (CAFE TERRACE AT NIGHT) که به کافه تراس در پلاس دو فروم هم شهرت دارد، اولین نقاشی ونگوگ با پسزمینهی آسمان پرستاره محسوب میشود. ونگوگ این اثر را در سال ۱۸۸۸ کشید. بازدیدکنندگان هنوز هم میتوانند در گوشهی شمال شرقی میدان پلاس دو فروم بایستند و نظارهگر منظرهای باشند که ونگوگ آن را نقاشی کرده است. «کافه تراس در شب» یکی از پر تفسیرترین نقاشیهای ونگوگ به شمار میرود. یکی از بحثهای داغ در میان کارشناسان بر سر این است که آیا این تابلو میتواند تصویری نبوغ آمیز و متفاوت از نقاشی شام آخر از آثار معروف داوینچی باشد. جالب است بدانید در چندین فیلم به این نقاشی اشاره شده و همچنین کافهای در کرواسی وجود دارد که شبیه به کافهی تابلو بازطراحی شده است.
رنگهای به شدت متضاد و زندهای را در نقاشی ونگوگ میبینیم. سقف سبز و قرمزی دیوارها در کنار درخشش لامپهای گازی و کفپوش زرد همگی مخاطب را به هیجان میآورند. پرسپکتیو به کار رفته نیز نسبتاً به سمت زمین انحراف دارد. ونگوگ در نامهای به برادرش ادعا میکند که این تابلو به خاطر اغراق خشونت آمیز رنگها و بافت ضخیم رنگی، یکی از زشتترین کارهای او به شمار میرود. اگر چه امروزه این اثر را یکی از شاهکارها و یکی از معروفترین کارهای این نقاش میدانند. چیزی که در این تابلو اهمیت زیادی دارد، ظهور اولیه اکسپرسیونیسم در نقاشی است که در آن هنرمند اثرش را با احساساتش درمیآمیزد و دیگر یک شاهد صرف به شمار نمیآید.
۶. خودنگاره با گوش باندپیچی شده
ونگوگ به خاطر خودنگارههایی که از خود کشیده، شهرت زیادی دارد. او در طول زندگیاش، ۳۰ تابلوی خودنگاره خلق کرد. یکی از این خودنگارهها به خاطر داستانی که در پشت آن وجود دارد، معروف شده است. گفته میشود ونگوگ بعد از مشاجرهای که با پل گوگن، دوست و دیگر نقاش مشهور همعصر خود داشت، گوش چپ خود را با تیغ برید و سپس به یک فاحشهخانه رفت و با تقدیم گوش خود به یک زن به نام راشل گفت: «به قیمت جان خودت از این شی محافظت کن». این نقاشی یکی از دو خودنگارهای است که او بعدازاین ماجرا در سال ۱۸۸۹، خلق کرد. بهتر است بدانید که ونگوگ از یک آینه برای ترسیم خودنگاره استفاده کرده و به همین دلیل گوش سمت راست بهجای گوش چپ در نقاشی، باندپیچیشده است.
۷. سیب زمینی خورها
سیبزمینی خورها (THE POTATO EATERS) یکی از اولین کارهای بزرگ ونگوگ بهحساب میآید که او در سال ۱۸۸۵ کشیده است. او مصمم بود تا روستاییان را تا حد ممکن واقعگرایانه به تصویر بکشد و عمداً مدلهای زمخت را برای نقاشی خود انتخاب کرد، مدلهایی که به قول خود او «با همان دستانی که در ظرف گذاشتهاند، زمین را کندهاند». ونگوگ حتی دو سال بعدازاین کار و باوجود کشیدن نقاشیهای بیشمار، هنوز سیبزمینی خواران را بهترین اثر خود میدانست و در نامهای به خواهرش نوشت: «آنچه من دربارهی کار خودم فکر میکنم این است که نقاشیای که من از روستاییها در حال خوردن سیبزمینی در نوینن (Nuenen) کشیدهام، رویهمرفته بهترین کاری است که انجام دادهام.»
۸. اتاق خواب آرل
این نقاشی اولین نسخه از سه نقاشی مشابه است که به «اتاقخواب آرل» شهرت دارند و در سال ۱۸۸۸ کشیده شده است. عنوانی که خود ونگوگ برای آنها انتخاب کرده، خیلی ساده «اتاقخواب اثر ونسان» نام دارد. تفاوت این سه نقاشی در تابلوهایی است که از دیوار سمت راست آویزان شدهاند. در این نسخه تصاویر کوچکی از پرترههای ونگوگ روی دیوار سمت راست دیده میشود که او از دوستانش اوژن باخ (Eugene Boch) و پل-اوژن میله (Paul-Eugene Milliet) کشیده است. سوژهی نقاشی، اتاقخواب ونگوگ در میدان پالاس لا مارتین در آرل، شهر بوش-دو-رون (Bouches-du-Rhone) فرانسه است که به نام «خانهی زرد» شناخته میشود.
۹. گندم زاری با درختان سرو
گندم زاری با درختان سرو (Wheatfield with Cypresses) عنوان سه نقاشی از ونگوگ است که ترکیببندی مشابهی دارند. این نقاشی نخستین نسخه از این سه نقاشی است و کار روی آن در سال ۱۸۸۹ به اتمام رسید. ونگوگ که شیفتهی درختان سرو و مزارع گندم بود، این نقاشی را یکی بهترین نقاشیهای منظره میدانست و به همین دلیل دو اثر مشابه دیگر نیز خلق کرد. این اثر در حال حاضر در موزهی هنر متروپولیتن نیویورک قرار دارد.
۱۰. شکوفههای بادام
برادر ونگوگ، تئو، در اوایل سال ۱۸۹۰ پسری به نام ونسان داشت. ونگوگ علاقهی زیادی به کودک داشت. همسر برادرش، جو، در نامهای به او مینویسد: «او همیشه باعلاقهی زیادی به نقاشیهای عمو ونسان نگاه میکند». ونگوگ این نقاشی را به خاطر تولد برادرزادهاش کشید. او یکی از طرفداران هنر ژاپنی بهخصوص ژانر چاپ نقاشی روی چوب یا اوکی یوئه (Ukiyo-e) بود و تاثیر اوکی یوئه و ارزش فراوانی که او برای این هنر قائل بود را میتوان در این اثر مشهور مشاهده کرد.
زندگی نامه ونسان ونگوگ
ونسان ونگوگ، یکی از معروفترین نقاشان پست امپرسیونیست جهان، در ۳۰ مارس سال ۱۸۵۳ در دهکدهای در جنوب هلند به دنیا آمد. دربارهی سالهای اولیه زندگی او اطلاعات کمی وجود دارد و تنها چیزی که میدانیم، ساکت بودنش و مشهود نبودن استعداد بارز هنریاش است. سالهای تحصیل او در شهرهای مختلفی سپری شد. ونسان در شانزده سالگی شروع به کار در گالری لاهه کرد که متعلق به دلالان هنری فرانسه بود. برادرش «تئو» که در اول می سال ۱۸۵۷ متولد شده بود هم بعدها به کار در همین موسسه مشغول شد.
این گالری در سال ۱۸۷۳ ونسان را به لندن و دو سال بعد به پاریس منتقل کرد. در همان جا بود که او تمام جاهطلبیهایش برای هنرمند شدن را رها کرد و یک دلال هنری شد. البته کمی بعد به خاطر غرق شدن در مذهب و دوری از دنیای کتابهای مدرن و زمینی از کار اخراجش کردند.
زندگی چندان با ونسانِ جوان یار نبود و بعد از این واقعه او به عنوان دستیار یک معلم در انگلستان مشغول به کار شد، اما در نهایت مسیر زندگیاش باز هم طور دیگری تغییر جهت داد و به هلند بازگشت. او که در این زمان تصمیم گرفته بود جای پای پدرش را دنبال کند و کشیش شود، به خاطر رفتار عجیب و دیوانهوارش باز هم با شکست روبهرو شد. والدینش با پرداخت هزینهی کلاس خصوصی برای پذیرفته شدن او در دانشگاه موافقت کردند اما این شروع هم به پایان دلچسبی ختم نشد. ونگوگ درس را مانند خیلی از کارهای دیگرش رها کرد. بعد از دوره کوتاه آموزشی، وی به عنوان یک مُبلغ مسیحیت به معدن ذغالسنگی در جنوب بلژیک فرستاده شد. موقعیت او در بین کارگرها و خانوادههاشان سبب همذات پنداری عمیقی گشت؛ اگر چه در سال ۱۸۹۷ قرارداد او تمدید نشد و والدینش در عین ناراحتی و ناامیدی به ناهنجاری رفتار او در اجتماع فکر میکردند و حتی سعی داشتند او را در یک آسایشگاه روانی بستری کنند.
ونگوگ بعد از این دورهی تنهایی و جستجوهای درونی عمیقی که کرده بود، تصمیم گرفت پیشنهاد برادرش تئو را دنبال کرده و هنرمند شود. میل اولیه او به کمک کردن به مردم که ابتدا به صورت یک مُبلغ مسیحی انجام شده بود، بعدها به یک نیاز ضروری تبدیل شد؛ به طوری که به برادرش مینویسد: «برخی یادگارها -به شکل طراحی و نقاشی- برای جلب نظر یک جنبش مشخص به وجود نیامدهاند، بلکه تنها یک احساس خالص انسانی را به تصویر میکشند». پیوند عمیقی که بین این دو برادر وجود داشت تا آخرین روزهای زندگی ونگوگ ادامه یافت و حتی حمایت مالی زندگی او نیز به عهدهی تئو بود.
آغاز زندگی حرفه ای ونسان ونگوگ
وقتی ونگوگ تصمیم گرفت هنرمند شود، هیچکس حتی خودش حضور یک نبوغ ویژه را حس نمیکرد. تحول او از یک تازهکار به یک استاد واقعی بسیار سریع اتفاق افتاد. او در نهایت به همه ثابت کرد که استعداد ویژهای در انتخاب رنگهای هارمونیک و شجاعانه دارد و غریزهاش در انتخاب ترکیببندیهای ساده و به یادماندنی بیبدیل است. او که برای آغاز حرفهی جدیدش راهی بروکسل شده بود تا در آکادمی هنر آنجا تحصیل کند، تنها بعد از گذشت ۹ ماه همه چیز را رها کرد. در آوریل ۱۸۸۱ او دوباره به خانهی پدری بازگشت و با هر نوع مَتریالی آغاز به یادگیری طراحی کرد. بسیاری از کارهای او ملهم از زندگی دهقانی بودند. در پایان سال ۱۸۸۱ او به «لاهه» نقل مکان کرد و در آنجا هم به طراحی مشغول بود. در انتهای سال ۱۸۸۴ بعد از یک دوره جابهجاییهای پی در پی و تجربههای گوناگون، ونگوگ شروع به طراحی و نقاشی یک مجموعهی بزرگ از پرترهها و دستهای پینه بستهی دهقانان کرد تا اثر بزرگ خود را آماده کند. در آوریل سال ۱۸۸۵ این دوره از فعالیتهای او به شاهکاری به نام «سیب زمینی خوران» تبدیل شد که نمایندهی خوبی از دوران هلندی کار او به شمار میرود.
در اوایل سال ۱۸۸۶ ونگوگ برای زندگی با تئو عازم پاریس شد. بالاخره در این شهر او با تأثیر واقعی هنر مدرن و به ویژه کارهای اخیر امپرسیونیستها و پست امپرسیونیستهایی مانند «پل گوگن» (Paul Gauguin) روبهرو شد. در همین جا بود که او فهمید پالت رنگی تیرهای که در هلند شکل داده بود کمی از مد افتاده و قدیمی است. برای بهبود این بخش از کارش، شروع به نقاشی از طبیعت بیجان گلها کرد. او برای آنکه زبان هنری خود را به دست آورد، تکنیکهای دو جنبش نامبرده را امتحان کرد و حتی به مطالعهی چاپ دستی استادان ژاپنی پرداخت. در دوران اقامت در پاریس، او توانست با نقاشان برجسته ای مانند «پل سینیاک» (Paul Signac) یا «ژرژ سورا» (Georges Seurat) دوستی کند.
وقتی ونگوگ به آرل نقل مکان کرد، وارد دورهای پرثمر از زندگی کاریاش شد که در آن کارهایش را با فام زرد رنگ میکشید. تئوریهای زیادی در این باره وجود دارد که در این میان برخی معتقد هستند این امر حاصل مصرف بالای داروهای خاصی بوده که پس از تاثیرگذاری آنها، بیمار همه چیز را تا حدی مایل به زرد میدیده است.
چرا ونگوگ گوشش را بريد
در ابتدای سال ۱۸۸۸ ونسان ونگوگ که اکنون هنرمندی پخته بود، به سمت جنوب و شهر «آرل» (Arles) رهسپار شد. در اینجا بود که او برای اولین بار از انتخاب شغلش احساس اعتماد به نفس میکرد. ونگوگ در این شهر شروع به خلق آثار شخصی خود در هنر مدرن کرد و ترکیب رنگهای شجاعانهاش در کارهایش نمایان شدند. نزدیک به انتهای سال، تمام خوشبینیهای او با اولین نشانههای بیماریاش که نوعی صرع، همراه با حملههای روانی و توهم بود، از هم پاشیده شد. در یکی از همین حملهها بود که او گوش چپ خود را برید.
مرگ ونسان ونگوگ
ونگوگ که توانست با تلاشهای سخت و کمکهای برادرش کمی دیده شود، کمکم علاقهی اصلیاش را از دست داد و اگر چه تا آخرین روزهای زندگی پرکار بود، اما در جولای سال ۱۸۹۰ با یک هفت تیر خودکشی کرد. تئو، برادرش نیز تنها ۶ ماه بعد درگذشت و بعدها تمام مجموعهای که از کارهای ونسان جمع آوری کرده بود، توسط همسرش به هلند بازگردانده و در آنجا به نمایش گذاشته شد. ونگوگ بیش از ۲۱۰۰ اثر شامل ۸۶۰ نقاشی رنگ روغن و بیش از ۱۳۰۰ نقاشی آبرنگ، طراحی و اسکیس را از خود بهجای گذاشت. بسیاری از نقاشیهای او اکنون جزء گرانترین آثار جهان به شمار میروند.
پرسشهای متداول
{{totalCount}} دیدگاه