مجسمه موآی؛ نگهبان پوکر فیس جزیره ایستر
- رقیه عینلو
- 1404/3/16
- 0 دیدگاه
مجسمه موآی چند صد سالی است که ساکن اقیانوس آرام جنوبی است. اینکه این مجسمه ها آنجا چکار می کنند، داستان درازی دارد.
تخفیف ویژه پروازهای لوفتهانزا و اتریشی
خرید بلیط«موآی» (Moai) به پیکرههای سنگی عظیمی گفته میشود که ۴۰۰ سالی است در جزیره ایستر شیلی سرپا ایستادهاند. مجسمههایی با سرهایی بسیار بزرگ که با چشمانی بیتفاوت و لبهایی بسته، به نقطهای در دوردست زل زدهاند. اولین تصاویری که از موآیها به جهان بیرون از جزیره ایستر مخابره شد، فقط سرهای بزرگی را نشان میداد که از دل خاک بیرون زدهاند. برای همین مجسمهها به «سرهای جزیره ایستر» معروف شدند. غافل از اینکه بدن این سرها، زیر خروارها خاک پنهان شده است. حالا سوال اصلی این بود که مجسمه موآی برای چه ساخته شده است و چه کاربردی داشته است. این مجسمهها چطور ساخته شده و در سراسر جزیره جابهجا شدهاند. اگر این سوالات به ذهن شما هم خطور کرده است، اینجا میتوانید پاسخ سوالهایتان را پیدا کنید. با ایوار همراه باشید.
مجسمه موآی کجاست؟
مجسمههای موآی یکی از جاذبههای اصلی، جزیره ایستر در کشور شیلی است. این جزیره که در زبان پلینزیایی به آن «راپا نویی» میگویند، در اقیانوس آرام جنوبی قرار گرفته است. راپا نویی، بهمعنی راپای بزرگ است. این جزیره همچنین یکی از جزایر مهم پلینزی محسوب میشود. جزایر پلینزی، مجموعهای از بیش از هزار جزیره در اقیانوس آرام است که بخشی از قاره اقیانوسیه محسوب میشوند. به بومیان جزیره ایستر نیز پلینزیایی یا راپا نوئیها میگویند. بنابراین، در این مقاله هرجا از واژه راپا نوئی استفاده کردیم، منظورمان جزیره ایستر و هرجا از راپا نوئیها اسم بردیم، منظورمان بومیان جزیره ایستر است.
جزیره ایستر، یکی از دورافتادهترین جزایر جهان است. سفر هوایی تنها راه رسیدن به این جزیره زیبا است. شرکت هواپیمایی لاتام (LATAM)، بزرگترین شرکت هواپیمایی آمریکای لاتین، تنها شرکت هواپیمایی است که از مسیر سانتیاگو به جزیره ایستر پرواز میکند.
معرفی مجسمه موآی
«موآی» یک واژه پلینزیایی بهمعنی مجسمه تراشیده شده است. مجسمههای موآی پیکرههای انسانی عظیمی هستند که در سراسر جزیره راپا نویی (Rapa Nui)، یا همان «جزیره ایستر» (Easter Island)، به چشم میخورند. قبایل ساکن در راپا نویی، این مجسمههای سنگی بزرگ را تراشیدهاند. بیشتر مجسمهها در کنار دهانه آتشفشانی «رانو راراکو» (Rano Raraku) قرار دارند؛ اما دهها مجسمه نیز به ساحل جزیره منتقل شدهاند. این مجسمهها روی سکوهای سنگی بهخصوصی نصب شدهاند که در زبان محلی به آن «آهو» (Ahu) میگویند. برخی از این سکوها، مثل آهو آکیوی (Ahu Akivi)، نام منحصربهفردی دارند.
اغلب سکوهای آهو در امتداد ساحل جزیره قرار گرفتهاند. این سکوها رو به داخل جزیره قرار دارند که محل سکونت قبایل مختلف بوده است. شکل قرارگیری مجسمهها این احساس را به ذهن متبادر میکند که موآیها در حال نگهبانی از جزیره هستند. برخی از سکوها نیز، مثل آهو آکیوی، طوری ساخته شدهاند که گویی مجسمه نصبشده روی آن، رو به ساحل قرار دارد. در واقع جهت قرارگیری این موآیها نیز رو به قبایل است؛ اما بهدلیل عرض کم جزیره ایستر، اینطور به نظر میرسد که رو به ساحل قرار دارند. نظریه دیگری نیز وجود دارد که معتقد است این موآیهای روبه ساحل به مسافران کمک میکرده است تا جزیره را در تلاطم دریای مواج پیدا کنند.
بومیان جزیره اما نظر متفاوتتری دارند. آنها میگویند این هفت مرد منتظرند تا پادشاهشان از راه برسد.
تاریخچه ساخت مجسمه موآی
قدمت مجسمههای موآی به سالهای ۱۲۵۰ تا ۱۵۰۰ میلادی بازمیگردد. موآیها تجسم فیزیکی اجداد باستانی بومیان جزیره بودند. در آن دوران قبایل ساکن در جزیره که عمدتا پلینزیایی بودند، این مجسمهها را میساختند تا آنها را عبادت کنند. هر قبیله موآیهای مخصوص بهخود داشت و هر چه مجسمه بزرگتر بود، نشان از قدرت بیشتر قبیله داشت؛ برای همین، قبایل رقابت شدیدی برای ساخت بزرگترین و سنگینترین مجسمه موآی داشتند. آثار این رقابت در اندازه مختلف مجسمههای برجایمانده در جزیره، بهخوبی مشهود است.
چه کسی موآی ها را ساخته است؟
مجسمه موآی هنر دست بومیان پولینزی جزیره ایستر است. راپا نوییها این مجسمهها را به دلایل مذهبی و سیاسی میساختند؛ اما بهطور دقیق مشخص نیست که کدام گروه از ساکنین جزیره مسئول تراشیدن مجسمهها بوده است.
بومیان جزیره میگویند، یک گروه از سنگتراشان حرفهای که از قبایل مختلف انتخاب شده بودند، مسئولیت ساخت مجسمهها را بر عهده داشتهاند. سنگتراشها جایگاه بالایی داشتند و بسیار قابل احترام بودند. معدن رانو راراکو، منبع اصلی تامین سنگ موردنیاز برای ساخت موآیها بود. اهالی جزیره این معدن را بین خودشان تقسیم کرده بودند و هر طایفه سهمی از معدن داشت.
وقتی قبیلهای به یک موآی نیاز داشت به این سنگتراشان مراجعه میکرد. بعد از پایان کار نیز با پرداخت کالایی که داشت، مثل موز، سیبزمینی، ابزار سنگی و غیره، هزینه کار را پرداخت میکرد. هرچه مجسمه بزرگتر میشد، دستمزد سنگتراش بالاتر میرفت.
اولین بار چه کسی مجسمه موآی را کشف کرد؟
سال ۱۷۲۲ میلادی بود که یک کشتی بزرگ در ساحل جزیره ایستر متوقف شد. این کشتی متعلق به «یاکوب روخه فین» (Jacob Roggeveen)، کاشف بلندپرواز هلندی، بود که رویای فتح سرزمینهای ناشناخته را در سر داشت. وقتی روخه فین به جزیره ایستر رسید، دهها مجسمه را در ساحل آن دید که برخی رو به ساحل و برخی رو به قبایل خیره شده بودند. گزارش یاکوب اولین خبری است که از مجسمه موآی به جهان بیرون از مرزهای جزیره ایستر مخابره شده است.
سرگذشت ساکنین جزیره موآی ها چه شد؟
با کشف جزیره ایستر، دیگر دوران آرامش بومیان به پایان رسیده بود. یورش اروپاییها به جزیره و حمله تاجران برده در سال ۱۸۶۲ میلادی، بسیاری از بومیان این سرزمین دورافتاده را از بین برد. جزیره ایستر تبدیل به ویرانهای شد که فقط زنان، کودکان و پیرمردها در آن باقی مانده بودند. بسیاری از آنها از سرزمین مادریشان اخراج شدند. افراد باقیمانده نیز به گوشهای از جزیره تبعید شدند تا دور از جامعه جدید زندگی کنند. با ترویج مسیحیت در جزیره، بومیان زیادی شروع به تغییر آیین خود کردند تا جذب جامعه اصلی شوند. دین جدید اجازه نمیداد بسیاری از آیینهای کهن و سنتهای رایج راپا نوییها، مثل خالکوبی روی بدن، انجام شود. با این اوصاف، بسیاری از این سنتها به دست فراموشی سپرده شد. در قرن نوزدهم میلادی، تعدادی از بومیان به شیلی مهاجرت کردند. امروزه کمتر از ۳۰ درصد اهالی جزیره ایستر را بومیان تشکیل میدهند.
ویژگی های مجسمه های موآی
موآیها پیکرههای سنگی یکپارچه هستند؛ یعنی از یک تکه سنگ واحد ساخته شدهاند و اینطور نیست که از قطعات سنگی مجزا تشکیل شده باشند. این مجسمهها طرح ابتدایی و بسیار سادهای دارند که در سراسر قلمرو پلینزی بسیار رایج بوده است.
چهره موآیها سرد و بیتفاوت یا به قول امروزیها پوکر فیس (Poker Face) است. ویژگی بارز مجسمههای موآی، سرهای بسیار بزرگ آنها است. این ویژگی برخاسته از اعتقاد پلینزیاییها به قداست سر و همچنین قدرت ماورایی مجسمهها بوده است. روی صورت مجسمهها، ابروهای پهن، چشمهای عمیق، بینی پهن و کشیده و لبهای نازک خودنمایی میکند. گوشها بهشکل مستطیل و چانه بلندتر از حد معمول است.
حفره چشم برخی از موآیها بهشکل یک بیضی عمیق است. این حفره محل قرارگرفتن مردمک بوده است که از ابسیدین سیاه یا اسکوریای قرمز ساخته میشد. از آنجایی که این ویژگی در همه موآیها دیده نمیشود، احتمالا موآیهایی که چشمهایشان متفاوتتر است، جایگاه بالاتری داشتهاند و مقدستر بودهاند. نکته جالبی که درباره چشم موآیها باید بدانید این است که تا قبل از نصب مجسمه در مکان اصلی، حفره چشم موآی تراشیده نمیشد.
بدن مجسمهها در مقایسه با سرشان کوتاهتر است. دستها و بازوها در مقایسه با پهنای بدن، باریکتر حجاری شدهاند و روی شکم قرار گرفتهاند. پشت مجسمهها اما باهم فرق دارد. در برخی نمونهها که فرسایش کمتری دارند، میتوانید خطوط پشت مجسمه را ببینید. گاهی اوقات اثر کمربند روی کمر موآیها پیدا است که به آن «هامی» میگویند. مجسمههای موآی پا ندارند؛ بهجز موآی «توکوتوری» که زانو زده است.
روی سر برخی از موآیها هم مستطیلی سرخرنگ قرار دارد که درواقع موی مجسمه است. این موآیها در مقایسه با بقیه مجسمهها، جایگاه بالاتری دارند. راپا نوییها به این مستطیل کلاهمانند، «پوکائو» (Pukao) میگویند و اهمیت زیادی برای آن قائل هستند. طبق یک باور قدیمی، همه «مانا» یا همان قدرت مافوق بشری انسان، در موهایش نگهداری میشود. بههمین دلیل رؤسای قبایل هیچوقت دست به بلندی موهای خود نمیزدند. جنس پوکائوها از اسکوریای قرمز است که هم سبک است، هم رنگ قرمز آن در بین پلینزیاییها جایگاه مقدسی دارد.
اگرچه اغلب موآیها ساده هستند، اما برخی رنگآمیزی شدهاند. بهطور مثال موآی هوا هاکانانایا بهرنگ سفید و خرمایی است. این مجسمه در موزه بریتانیا نگهداری میشود.
جنس مجسمه موآی
بیش از ۹۰ درصد موآیهای جزیره ایستر از سنگهای آتشفشانی «کوه رانو راراکو» درست شدهاند. این دهانه آتشفشانی مقدار بسیار زیادی «سنگ توف» (Tuff) در اختیار اهالی جزیره قرار میداد. جنس این سنگ از خاکستر آتشفشانی فشرده بود و بهراحتی تراشیده میشد. این نکته اهمیت بسیار زیادی داشت؛ چراکه اهالی جزیره هنوز به ابزار فلزی دسترسی نداشتند و باید با ابزارهای سنگی مجسمه را میتراشیدند. جنس باقی مجسمهها از سنگهای بازالت، تراکیت و اسکوریای قرمز است.
راپا نوییها برای تراشیدن موآیها از یک اسکنه ساده بهنام «توکی» (Toki) استفاده میکردند. اسکنه شامل یک دسته چوبی و یک دهنه سنگی دراز بود. تعداد زیادی از این ابزارها در کاوشهای باستانشناسی در نقاط مختلف جزیره، بهویژه اطراف مجسمهها، پیدا شده است. بررسی این ابزارها نشان میدهد، باکیفیتترین توکی از جنس سنگ هاوایی است که محکمترین سنگ یافتشده در سراسر جزیره ایستر است. بههنگام ساخت مجسمه موآی، ابتدا طرح کلی روی صخره ترسیم میشد و سپس تراشیده میشد. بعد مجسمه را با پومیس یا همان سنگ پا میساییدند تا سطح مجسمه صاف و یکدست شود.
چند مجسمه موآی در جزیره ایستر قرار دارد؟
بیش از ۹۰۰ مجسمه موآی در جزیره ایستر وجود دارند. به بلندترین و سنگنینترین مجسمه موآی، «پارو» (Paro) میگویند که حدود ۱۰ متر ارتفاع و ۸۲ تن وزن دارد. البته یک موآی کوتاهتر هم در جزیره وجود دارد که حدود ۸۶ تن وزن دارد. این مجسمه ناتمام رها شده است و اگر کامل میشد، احتمالا ۲۱ متر ارتفاع و بیش از ۱۶۰ تن وزن داشت.
موآیها در سال ۱۹۹۵ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شدهاند. حالا این آثار تحت مراقبت بیشتری قرار دارند. اگرچه آتشسوزی چند سال اخیر، به برخی از این مجسمهها آسیب وارد کرده است.
مجسمه موآی نماد چیست؟
مجسمههای موآی در اصل تجسم فیزیکی اجداد بومیان جزیره بودند. وقتی یکی از روسا یا افراد تاثیرگذار قبیله از دنیا میرفت، این مجسمه نقش یک کالبد فیزیکی را داشت که بین دنیای زندگان و مردگان ارتباط برقرار میکرد. پس از ساخت مجسمه، آیینی برپا میشد که بهواسطه آن مجسمه با انرژی مافوق طبیعی، زنده میشد. این انرژی جادویی مانا (Mana) نام داشت. فردی که از دنیا رفته بود، از طریق این مجسمه به حیات بازمیگشت و از قبیله محافظت میکرد. هرچه موآی بزرگتر بود، افتخار بیشتری نصیب قبیله میشد و نشان میداد آنها ثروت و قدرت زیادی دارند. علاوهبر این، بومیان جزیره معتقد بودند، موآیها برایشان شانس میآورند.
مجسمهها پس از ساخت، روی سکوهای سنگی مستطیلیشکل آهو نصب میشد. این سکوها در اصل مقبره فردی بود که مجسمهاش ساخته شده بود. چهره موآیها هم شبیه متوفی ساخته میشد تا ویژگیهای ظاهریاش را حفظ کند. با این اوصاف میتوان گفت که موآیها نماد قدرت سیاسی و مذهبی هر قبیله بود.
این تنها یکی از نظراتی است که به بیان چرایی ساخت موآیها میپردازند. گروه دیگری از باستانشناسان معتقدند که اهالی باستانی جزیره احتمالا دریافته بودند استخراج موآیها از دل معدن و ساخت آنها، سبب افزایش قدرت حاصلخیزی خاک میشود. در این صورت میتوانستند محصولات بیشتری برداشت کنند.
راز مجسمه های موآی
مجسمههای موآی نمادی از قدرت، باورهای مذهبی و ارتباط با اجداد بومیان جزیره ایستر هستند که راز اصلیشان در نحوه ساخت و جابهجایی عظیمترین پیکرههای سنگی بدون ابزار فلزی و با فناوریهای ساده نهفته است؛ این مجسمهها همچنان نشاندهنده فرهنگ پیچیده و رمزآلود مردمانیاند که در شرایط سخت توانستند هنر و معنویت خود را به جاودانگی برسانند.
مجسمه های موآی چطور جابجا می شدند؟
ساخت بیش از ۹۰۰ مجسمه غولپیکر بدونشک یک شاهکار است؛ اما راپا نوییها چطور این مجسمههای چند تنی را جابهجا میکردند؟ اگر بگوییم بزرگترین راز جزیره ایستر چیست، بدونشک همین سوال است! در روزگاری که خبری از وسایل حملونقل نبود و در جزیرهای که پر از تپههای کوتاه و بلند است، چطور توانسته بودند این مجسمههای غولپیکر را از یک نقطه به نقطه دیگر جزیره انتقال دهند.
وقتی اروپاییها به ایستر رسیدند، حتی یک درخت هم در جزیره باقی نمانده بود. همین مسئله نیز درک نحوه جابهجایی مجسمهها از محل ساخت تا روی سکوها را به یک راز بزرگ تبدیل کرده بود. یافتههای باستانشناسی نشان میداد که جزیره بین سالهای ۸۰۰ تا ۱۲۰۰ میلادی مملو از درخت بوده است؛ اما این درختها تا سال ۱۷۰۰ میلادی بهدلیل قطع بیرویه، بهطور کامل از بین رفته بودند. اگر از بومیان بپرسید که اجدادشان چطور مجسمهها را جابهجا میکردند، به شما خواهند گفت آنها قدرت ماورایی داشتند و کافی بود به مجسمه دستور بدهند تا راه برود.
این راز بزرگ، باستانشناسان و محققان زیادی را به جزیره ایستر کشانده است. نظریات زیادی هم درباره نحوه جابهجایی موآیها وجود دارد که در ادامه به معروفترین آنها اشاره میکنیم:
- برخی میگویند که مجسمهها از ابتدا روی سازهای قرار داشت که مجسمه را سرپا نگاه میداشت. وقتی کار ساخت تمام میشد، سازه را روی کنده درختان میغلتاندند تا به مقصد برسد. هرچه مجسمه بزرگتر بود، چوب بیشتری برا حمل آن استفاده میشد. تا اینکه همه درختان جزیره از بین رفتند. چارلز لاو (Charles Love)، باستانشناس آمریکایی، این تکنیک را با یک ماکت ۹ تنی آزمایش کرد. او موفق شد با همین روش در عرض ۲ دقیقه، ماکت را با کمک ۲۵ نفر حدود ۴۰ متر جابجا کند.
- گروهی دیگر معتقدند که راپا نوییها تنها با کمک طناب، موآیها را جابهجا میکردند. به این صورت که دو گروه در دو طرف مجسمه قرار میگرفتند و هر کدام سر یک طناب را که به مجسمه بسته شده بود، در دست داشتند. ابتدا یک گروه مجسمه را کج میکرد و بهسمت جلو تاب میداد. حالا نوبت گروه دوم بود که مجسمه را کج کند و یک قدم به جلو برود. این تکنیک شبیه راهرفتن است. بومیان جزیره هم معتقدند مجسمههای موآی به سمت مقصد خود راه میرفتند. این نظریه سقوط چندین مجسمه موآی در حاشیه مسیرهای جزیره را توجیه میکند؛ اما پاسخی به از بینرفتن جنگلها نمیدهد. در سال ۲۰۱۲ میلادی یک گروه از باستانشناسان آمریکایی، با یک ماکت ۵ تنی و گروهی ۳۰ نفره، این تکنیک را اجرا کردند.
- نظریه سوم اما معتقد است موجودات فرازمینی، مجسمههای موآی را میساختند و جابهجا میکردند. اگر پای موجودات فرازمینی در میان بود، دیگر کوتاهترشدن مجسمهها با افزایش مسافت تا محل نصب، توجیه نداشت. جای شکی نیست که اهالی راپا نویی خودشان این مجسمهها را میساختند؛ آنهم بدون دخالت نیروهای فرازمینی.
چرا موای ها دفن شده اند؟
تا سالها رایجترین تصویری که جهان بیرون از مجسمههای موآی داشت، سرهای بزرگی بود که از شانه دفن شده بودند. این تصویر تا قرن بیستم این تصور را بهوجود آورده بود که موایها بدن ندارند؛ تا آنجا که به آنها لقب سرهای جزیره ایستر را داده بودند.
حالا که تصاویر حفاری مجسمههای موآی بهوفور پیدا میشود، بهوضوح مشخص است که موآیها علاوهبر سر بزرگشان، یک بدن پهن نیز دارند که زیر خاک مدفون است. البته این شامل همه موآیها نمیشود. ۵۰ موآی نصبشده در ساحل جزیره، همگی ایستادهاند و بدنشان بیرون از خاک است.
بیشتر موآیها مدفون جزیره در دامنههای دهانه آتشفشانی رانو راراکو قرار دارند. اینکه چرا این مجسمهها دفن شده است، مثل یک راز است. البته نظریههای مختلفی در این زمینه وجود دارد. بهنظر میرسد ترکیبی از عوامل مختلف مثل فرسایش تدریجی خاک، کشاورزی در اطراف مجسمهها، سرنگونی موآیها در جنگهای داخلی و غیره، سبب شده است تا این موآیها بهتدریج دفن شوند. با این حال بهنظر میرسد، دفنشدن موآیها یکی از دلایلی بوده است که در طول قرنهای متمادی، آنها را از فرسایش در امان نگه داشته است.
قداست موآی ها ابدی نبود!
نگاهی به دفتر خاطرات یاکوب روخه فین، پرده از رازی بزرگ برمیدارد: «موآیهای جزیره قداست ابدی نداشتند!» آنطور که یاکوب گزارش کرده است، مردم جزیره این موآیها را میپرستیدند. با این حال، وقتی سکوی جدیدی ساخته میشد، موآی قدیمی خورد میشد و مردم از قطعاتش استفاده میکردند! چنین رفتاری به این معنا بود که دیگر کسی به خاطر نمیآورد که موآی قدیمی متعلق به چه کسی بوده است. حالا که دیگر همه او را فراموش کرده بودند، دیگر مقدس نبود و مثل یک تکه سنگ عادی، بیارزش میشد.
داستان موآی های نیمه کاره چیست؟
اگر سری به معدن رانو راراکو بزنید، انبوهی از موآیها نیمهکاره را خواهید دید که در همان حوالی بهحال خود رها شدهاند. چندین موآی تکمیلشده نیز به چشم میخورد که گویا هیچوقت به مکان مقرر، منتقل نشده است. علاوهبر این، وقتی کاوشهای باستانشناسی در اطراف این دهانه انجام میشد، انبوهی از ابزارهای سنگی پیدا شد که به حال خود رها شده بود.
اینکه چرا راپا نوییها، این موآیها را به حال خود رها کردهاند، هنوز هم یک راز سربه مهر است. در قرن نوزدهم میلادی، این شایعه بر سر زبانها افتاد که جزیره ایستر بقایای یک قاره باستانی است که غرقشده است و اغلب موآیهایی که تکمیل شدهاند، در زیر دریا قرار دارند. البته این شایعه خیلی زود رد شد و همانطور که انتظار میرفت، خبری از قاره غرقشده نبود.
حالا بیشتر باستانشناسان بر این نظر اجماع دارند که نیمهکاره ماندن موآیها دلایل متفاوتی داشته است. مثلا گاهی بههنگام حجاری مجسمه، سنگتراش به توده سختی برمیخورد که توانایی تراشیدنش را نداشت. برای همین، مجسمه را نیمهکاره رها میکرد و بهدنبال تکه سنگ دیگری میرفت. برخی از مجسمهها نیز ساخته شده بودند که همانجا باقی بمانند و اصلا قرار نبوده است که به جای دیگری منتقل شوند. وقوع جنگهای قبیلهای، بلایای طبیعی، فرسایش مجسمه در طی فرآیند ساخت، نبود نیروی کافی برای جابهجایی مجسمه، افول آیین باستانی و ظهور فرقه نو و غیره، ازجمله عواملی است که منجر به ناقصماندن برخی موآیها شده است.
ساخت مجسمه های موآی چرا متوقف شد؟
پایان ساخت مجسمههای موآی با ظهور «فرقه مرد پرندهای» (Birdman) ارتباط مستقیمی دارد. تا پیش از ظهور این فرقه، ساکنین جزیره ایستر یک رهبر واحد داشتند. او سالها بر قبایل حکمرانی میکرد و بعد از مرگش، فرد دیگری جایگزین او میشد. اما این فرآیند از یکجا تغییر کرد. اهالی جزیره تصمیم گرفتند رهبر جزیره را هر سال از بین جنگجویانشان انتخاب کنند که به آنها «ماتاتوآ» (Matatoʻa) میگفتند. نماد ماتاتوآ هم ترکیبی از یک پیکره، نیمی بهشکل انسان و نیمی به شکل پرنده، بود.
هر سال رقابتی بین این جنگجویان برگزار میشد. محل برگزاری مسابقه هم، اورونگو (Orongo) بود که یکی از اماکن مقدس جزیره محسوب میشد. اما سربازان سر چه چیزی رقابت میکردند؟ شاید تعجب کنید اما برنده کسی بود که اولین تخم پرنده دریایی را پیدا کند! برای پیدا کردن تخممرغ، جنگجوها از صخرهای خطرناک پایین میپریدند، تا یک جزیره شنا میکردند و بعد با تخممرغ به ساحل ایستر بازمیگشتند. هر سربازی که برنده میشد، برای یکسال خدای جزیره بود و مورد پرستش قرار میگرفت! دیگر پرستش اجدادی که از دنیا رفته بودند، جایگاه و اهمیت خود را از دست داده بود و نیازی به ساخت مجسمه موآی نبود. یافتههای باستانشناسی نیز تا حدی این نظریه را تایید میکنند.
چه چیزی موآی ها را واژگون کرد؟
اروپاییها اولینبار اواخر قرن هجدهم میلادی به جزیره ایستر رسیدند؛ اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، سال ۱۷۷۲ میلادی. گزارشهای ثبتشده از ورود این کاشفان به جزیره نشان میدهد، در آن دوران همه مجسمههایی موآی روی سکوهای آهو، سرپا بودند. اما از آن سال به بعد هرچه گزارش از جزیره ایستر به دستمان رسیده است، خبر از سقوط مجسمهها میدهند.
تا اینکه در اواخر قرن نوزدهم، دیگر حتی یک مجسمه هم سرپا نبود و همه مجسمههای نصبشده روی سکوها با صورت روی زمین افتاده بودند. فقط مجسمههای مدفون در دامنههای بیرونی کوه آتشفشانی رانو راراکو بودند که هنوز ایستاده بودند.
اینکه چرا این مجسمهها سقوط کردهاند، هنوز یک راز است. برخی معتقدند که موآیها در جریان جنگهای داخلی سقوط کردهاند. وقتی قبیلهای میخواست، قبیله دشمن را تحقیر کند، موآیهایش را واژگون میکرد. عدهای دیگر هم میگویند سقوط مجسمهها بر اثر زمینلرزه است. برخی دیگر معتقدند یورش اروپاییها به جزیره و آغاز درگیری بومیان و مهاجران، دلیل اصلی سقوط این مجسمهها است.
البته بومیان جزیره نظر خودشان را دارند. افسانهای بین مردم جزیره وجود دارد که میگوید اینها کار زنی است که قدرتهای ماورایی داشته است. یک روز وقتی چهار فرزند این زن، همه غذاها را خورده بودند و چیزی برای مادر باقی نگذاشته بودند، او عصبانی میشود و مجسمهها را روی زمین میاندازد!
البته اگر اکنون سری به جزیره ایستر بزنید، موآیها را سرپا خواهید دید. در چند سال اخیر حدود ۵۰ مجسمه موآی روی سکوهای خود برپا شدهاند و چشماندازی کمنظیر در ساحل جزیره ایستر پدید آوردهاند.
پرسشهای متداول
{{totalCount}} دیدگاه