
رویاهایتان را سفر کنید
ایجاد حساب کاربری
ثبت نام در ایوار
رمز عبور شما با موفقیت ثبت شد
لینک فعالسازی حساب شما به {{ email }} ارسال شد
بازیابی رمز عبور
بازیابی رمز عبور
رمز عبور شما با موفقیت ثبت شد
6 حقیقتی که شاید درباره موزه لوور پاریس ندانید

- آرزو اعظمی
- 1397/9/29
- 0 دیدگاه
موزه لوور و معروفترین اثر آن یعنی تابلوی نقاشی مونالیزا، به شهرتی جهانی دست پیدا یافته است. اما هیچ میدانستید این موزه ابتدا یک قلعه بوده و تاریخچهای طولانی را پشتسر گذاشته است تا به شکل امروزیاش درآید؟
موزه لوور، بزرگترین موزه هنری جهان و یکی از معروفترین موزههای دنیا به حساب میآید. این موزه در شهر نور یعنی پاریس واقع شده و سالیانه گردشگران بسیاری از سراسر جهان برای بازدید از آن به کشور فرانسه سفر میکنند. همچنین، آثار تاریخی ایران در موزه لوور بسیاری از ایرانیان و علاقهمندان به تمدن ایران باستان را بسوی خود میکشاند، چراکه این موزه یکی از بزرگترین مجموعهداران آثار تاریخی و باستانی ایران بهشمار میرود.
موزه لوور، تاریخچهای طولانی را پشتسر گذاشته تا به شکل امروزی خود درآمده و معمولاً بیشتر مردم، چیزی راجع به گذشتهی آن نمیدانند. در ادامه با ۶ حقیقت عجیب درمورد این موزه بیشتر آشنا میشوید.
1. موزه لوور ابتدا یک قلعه بود
تاریخ ساخت لوور به اواخر قرن ۱۲ میلادی و زمانی برمیگردد که پادشاه فرانسه، یعنی «فیلیپ دوم» تصمیم گرفت تا پایگاهی دفاعی برای جلوگیری از حملات دشمن از بخشهای شمالی تأسیس کند. این پایگاه در نزدیکی رود سن ساخته شد و یک خندق و برجی مستحکم را در برمیگرفت که ارتفاع آن به حدود ۳۰ متر میرسید. همچنین در هر گوشه از این بنا، یک دژ قرار داده شده بود. فیلیپ دوم، یکی از موفقترین پادشاهان دوران قرون وسطی در اروپا به حساب میآمد و پاریس در زمان سلطنت او گسترش پیدا کرد و به مرزهایش اضافه شد. بنابراین در قرن ۱۴ میلادی، مجموعه استحکامات جدیدی را در حومهی شهر بنا کردند و قلعهی لوور، دیگر نقش دفاعی نداشت. امروزه هنوز هم بازدیدکنندگان میتوانند بقایای این قلعهی قرون وسطی را در بخش «سل بس» (Salle Basse) مشاهده کنند که سنگکاریهای آن به قرن ۱۳ میلادی تعلق دارد.
2. لوور بعدها به اقامتگاه سلطنتی تبدیل شد
«شارل پنجم» در قرن ۱۴ میلادی تصمیم به بازسازی و تغییر طرح اصلی قلعهی لوور گرفت. او پروژهای بسیار گسترده را در ذهن داشت اما «جنگ صدساله» مانع از اجرای برنامههای او شد. پادشاهانِ بعد از او ترجیح میدادند محل دیگری را برای اقامت خود انتخاب کنند و به همین دلیل ساختمان لوور مدتها بدون استفاده مانده بود. تا اینکه «فرانسوای اول» در سال ۱۵۲۷ میلادی دستور داد تا ساختمان اصلی قلعهی فیلیپ دوم را به طور کامل خراب کنند و به جای آن، عمارتی مجلل و به سبک معماری رنسانس بسازند. فرانسوای اول، اولین پادشاهی بود که توانست با امپراطوری عثمان، روابط سیاسی برقرار کند و از آنجایی که علاقهی بسیاری به هنر داشت، ارتباطی صمیمانه با لئوناردو داوینچی برقرار کرد؛ تا جایی که توانست او را قانع کند تا برای زندگی به کشور فرانسه بیاید. طبق طرح فرانسوای اول، چندین ساختمان جدید و مستقل در این مکان ساخته شدند که طراحی بیشتر آنها را معماران برجستهی اروپایی در آن زمان برعهده داشتند. این ساختمانهای مستقل در نهایت با استفاده از مجموعهای از پاویونها و گالریها به هم متصل شدند و نمای منسجم و یکپارچهای که امروزه میبینید را به وجود آوردند.
3. کاخ لوور مدت ها به فراموشی سپرده شد
بعد از تأسیس کاخ ورسای، دربار سلطنتی فرانسه تصمیم گرفت پایگاه خود را از پاریس و کاخ لوور بیرون برده و به کاخ ورسای منتقل کند. بنابراین پروژهی ساخت کاخ لوور نیمه تمام ماند و بخشهایی که همچنان فعالیت داشتند نیز به محل تجمع نقاشان، مجسمهسازها و نویسندگان تبدیل شدند. بعد از حدود یک قرن بیتوجهی به این کاخ، کار ساخت آن را دوباره از سر گرفتند و زمانی که خاندان بوربون به پادشاهی رسیدند، با دست و دل بازی برای این مکان و آثار داخل آن خرج کردند. تا اینکه سلطنت در فرانسه به پایان رسید و انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ میلادی شکل گرفت. بعد از اینکه پادشاه و خانوادهاش در باغ تویلری زندانی شدند، مجمع ملی کشور فرانسه که به تازگی ایجاد شده بود، دستور داد تا کاخ لوور را به دولت تحویل دهند تا آن را به موزهای عمومی تبدیل کند. موزهی لوور برای اولین بار در سال ۱۷۹۳ میلادی افتتاح شد و کارش را با ۵۰۰ تابلوی نقاشی و هنرهای تزئینی شروع کرد که بیشترشان را از خاندان سلطنتی مصادره کرده بودند.
مونالیزا همیشه در لوور قرار نداشت
فرانسوای اول، چندین اثر از داوینچی را در کاخ خود نگه میداشت که در این میان میتوان یکی از معروفترین نقاشیهای جهان یعنی تابلوی «لبخند ژکوند» یا همان مونالیزا را نام برد. ظاهراً فرانسوای اول، این تابلو را بعد از فوت داوینچی از یکی از دستیاران او خریداری کرد؛ اما قبل از اینکه به کاخ لوور برسد، چندین قرن در کاخهای سلطنتی دیگری همچون ورسای و «کاخ فونتنبلو» (Palace of Fontainebleau) نگه داشته میشد. بعد از انحلال سلطنت و تبدیل کاخ لوور به موزهای عمومی بود که مونالیزا به خانهی امروزیاش نقلمکان کرد. البته بعد از آن نیز این تابلو چندین بار جابهجا شده است. برای مثال وقتی ناپلئون به قدرت رسید، تابلو را به اتاق خواب شخصی خود منتقل کرد و در دوران جنگ فرانسه و پروس و جنگ جهانی دوم، آن را به یک مخفیگاه انتقال دادند. مونالیزا حتی یک بار در سال ۱۹۱۱ میلادی از موزهی لوور دزدیده شد و مجرم اعتراف کرده بود که هدفش از دزدیدن آن، برگرداندن این تابلو به سرزمین مادری خود و داوینچی، یعنی ایتالیا بوده است. بعد از برگرداندن مونالیزا به لوور، با دقت بیشتری از آن محافظت میشد و تا ۵۰ سال اجازه نمیدادند تابلو را از موزه خارج کنند. تا اینکه همسر رئیس جمهور آمریکا یعنی «ژاکلین کنِدی» توانست مقامات فرانسه را قانع کند تا برای رویدادهای بسیار معروف، مونالیزا را به موزههای نیویورک و واشینگتن دی.سی ببرند.
ناپلئون نام لوور را موقتاً به نام خود تغییر داد
ناپلئون بناپارت بعد از به قدرت رسیدن، موزهی لوور را بعد از خود نامگذاری کرد و غنائم جنگی که با هنر در ارتباط بودند را به این موزه انتقال داد. از میان صدها نقاشی و مجسمه که در جنگهای مختلف به دست آمده بود و به موزهی ناپلئون راه پیدا کردند، میتوان اسبهای برنز کلیسای سنت مارکو در ونیز و همچنین مجسمهی سوارهای را نام برد که بالای دروازه براندنبورگ در برلین قرار داشت. بعد از سقوط ناپلئون در سال ۱۸۱۴ میلادی، بیش از ۵،۰۰۰ اثر هنری به کشورهای اصلی خود بازگردانده شدند و موزهی ناپلئون نیز نام قبلی خود، یعنی لوور را پس گرفت.
نازی ها لوور را به مرکز آثار توقیفی تبدیل کردند
۱۵۰ سال بعد، ارتش آلمان در راه حمله به فرانسه بود و به همین دلیل، مسئولان موزهی لوور با عجله به فکر تخلیهی آن افتادند. بیش از دهها هزار اثر هنری با ارزش از جمله تابلوی مونالیزا به کمک چندین کامیون به حومهی شهر بُرده و از آنجا به کاخهای شخصی انتقال داده شدند. بعد از اینکه آلمان توانست فرانسه را فتح کند، مقامات آن دستور دادند تا موزهی لوور دوباره افتتاح شود. اما چیزی برای نمایش دادن در این موزه وجود نداشت و تنها چند مجسمه در آن باقی مانده بود که نمیشد آنها را جابهجا کرد. بنابراین نازیها تصمیم گرفتند تا بخشی از موزه را به مکانی برای نگهداری آثاری اختصاص دهند که از خانوادههای ثروتمند فرانسوی مصادره شده بود. درنهایت 6 اتاق بزرگ موزه از این آثار پر شد؛ اما این بزرگترین سرقت در پاریس در طول جنگ جهانی دوم به حساب نمیآید.
بزرگترینِ آن زمانی اتفاق افتاد که طبق دستور «هرمان گورینگ» (Hermann Göring)، هزاران مورد از این آثار توقیفی را به «موزهی ژو دو پوم» (Musée du Jeu de Paume) انتقال دادند. بسیاری از این آثار برای کالکشن شخصی فرماندهان بلندپایهی نازیها کنار گذاشته شد و سایر آنها که به نظر ناخوشایند میآمد (از جمله آثار پیکاسو و سالوادور دالی)، به غیر آلمانیها فروخته شد و آنهایی که به فروش نرفت را در سال ۱۹۴۲ میلادی در آتشی بزرگ سوزاندند. خوشبختانه به کمک متصدی شجاعی که در این دوران به عنوان جاسوس به نفع فرانسه کار میکرد، بسیاری از آثاری که به موزه «ژو دو پوم» فرستاده شده بودند را دوباره پس گرفتند؛ اما موزه لوور در بازپسگیری آثارش چندان موفق نبود. امروزه بیش از ۷۰ سال از فتح فرانسه توسط آلمان میگذرد اما هنوز هم از موزه لوور به خاطر نقشش در بزرگترین سرقت ادبی تاریخ نقد میشود. البته مخالفت این موزه برای پس فرستادن بعضی از آثار بحثانگیز مجموعهاش نیز در این انتقادها نقش داشته است.

{{totalCount}} دیدگاه