شوالیه ها چه کسانی بودند؟ بررسی تاریخچه، آیین و افول جنگجویان زره پوش
- رضا علمی
- 1404/9/18
- 0 دیدگاه
شوالیه ها جنگاوران زره پوش قرون وسطی بودند که به عنوان نیروهای نخبه نظامی و حافظان وفادار پادشاهان و اربابان فئودالی شناخته می شدند.
شوالیهها، جنگجویان سوارکار و نجیبزادهای بودند که در دوران قرون وسطی اروپا بهعنوان نخبگان نظامی و اجتماعی شناخته میشدند و نقشی محوری در ساختار فئودالی ایفا میکردند. واژه «شوالیه» (Chevalier) که ریشه در کلمه فرانسوی به معنای «سوارکار» دارد، فراتر از یک عنوان نظامی بود؛ این مقام نمادی از تعهد به آیین جوانمردی، وفاداری به ارباب و دفاع از کلیسا محسوب میشد که برای قرنها بر فرهنگ و سیاست اروپا سایه افکند. اگرچه تصویر کلیشهای آنها مردانی در زرههای براق است، اما واقعیت تاریخی آنها ترکیبی پیچیده از خشونت میدان نبرد، سیاستهای درباری و تعهدات مذهبی بود که شکلدهنده هویت اروپای امروزی است.

شوالیه ها چه کسانی بودند؟
شوالیهها در اصل جنگجویانی حرفهای بودند که در سیستمی به نام «فئودالیسم» یا اربابرعیتی، در ازای خدمات نظامی زمین دریافت میکردند. ریشه آنها به فروپاشی امپراتوری روم و نیاز به محافظت محلی بازمیگردد. در قرن هشتم میلادی، شارلمانی (Charlemagne) پادشاه فرانکها، متوجه شد که برای مقابله با دشمنان سریع و قدرتمند، به سوارهنظامی دائمی و متخصص نیاز دارد. اما نگهداری اسب جنگی و زره هزینه وحشتناکی داشت که کشاورزان عادی از پس آن برنمیآمدند. بنابراین، طبقهای جدید شکل گرفت که کارشان فقط جنگیدن بود و در عوض، دهقانان برای آنها کار میکردند تا هزینه زندگیشان تأمین شود.
تا قرن دوازدهم میلادی، این جایگاه که ابتدا صرفاً شغلی نظامی بود، به یک طبقه اجتماعی موروثی و اشرافی تبدیل شد. دیگر هر سرباز ماهری نمیتوانست شوالیه شود؛ فرد باید از «خون نجیب» میبود. جامعه آن دوران به سه دسته تقسیم میشد؛ کسانی که دعا میکنند (روحانیون)، کسانی که میجنگند (شوالیهها) و کسانی که کار میکنند (رعیتها). شوالیهها در رأس هرم قدرت سکولار بودند و در قلعههای سنگی زندگی میکردند که نماد سلطه نظامی آنها بر منطقه بود. آنها قاضی، پلیس و ارتش منطقه خود بودند و اقتدارشان مطلق بود؛ مگر در برابر ارباب بالاتری که به او سوگند وفاداری خورده بودند.

کار شوالیه چیست؟
اگرچه تصویر شوالیه همیشه با شمشیر و جنگ گره خورده است، اما وظایف روزمره آنها بسیار متنوعتر و پیچیدهتر از جنگیدنِ صرف بود. در دوران صلح، شوالیه مدیر املاک وسیعی بود که باید بر کاشت و برداشت محصول، جمعآوری مالیات و حلوفصل اختلافات روستاییان نظارت میکرد. آنها بهعنوان بازوی اجرایی قانون عمل میکردند؛ امنیت جادهها را تأمین کرده و راهزنان را سرکوب میکردند. در واقع، شوالیه فرماندار محلی منطقهای بود که بهعنوان تیول (Fief) دریافت کرده بود و مسئولیت رفاه ساکنان آن را بر عهده داشت.
علاوه بر مدیریت، شوالیهها باید آمادگی بدنی خود را در بالاترین سطح حفظ میکردند. این کار از طریق شکار با شاهین یا سگهای شکاری (که خود تمرینی برای تعقیب و گریز بود) و شرکت در تورنمنتهای رزمی انجام میشد. تورنمنتها نه فقط تفریح، بلکه مانوری نظامی برای تمرین تاکتیکهای گروهی و انفرادی بودند.
بخش دیگری از وظایف شوالیه، حضور در دربار اربابش بود. آنها باید بهعنوان مشاور سیاسی عمل میکردند، در مراسم تشریفاتی حضور مییافتند و گاهی به مأموریتهای دیپلماتیک فرستاده میشدند. تحت تأثیر آیین جوانمردی (Chivalry)، آنها همچنین موظف بودند زمانی را به عبادت، حمایت از کلیسا و تمرین آداب معاشرت درباری اختصاص دهند که شامل شعرخوانی و رفتار محترمانه با بانوان اشرافی بود.

انواع شوالیه
دنیای شوالیهگری یکپارچه نبود و بسته به کارکرد، وفاداری و رتبه، به گروههای متنوعی تقسیم میشدند که ساختار پیچیده نظامی و اجتماعی آن دوران را شکل میدادند:
۱. شوالیه های نظامی
شوالیههای نظامی (Military Knights) ستون فقرات ارتشهای پادشاهی بودند و بر اساس تجربه و ثروت رتبهبندی میشدند.
شوالیه های جوان
شوالیههای جوان (Knights Bachelor) پایینترین و رایجترین رتبه شوالیهگری بودند. آنها زمین و درآمد کافی برای تأمین تجهیزات خود و چند سرباز همراه را داشتند؛ اما آنقدر ثروتمند یا بانفوذ نبودند که پرچم فرماندهی مستقل داشته باشند. پرچم آنها پرچم قلمی (Pennon) بود و معمولاً زیر فرمان یک لرد بزرگتر میجنگیدند.
شوالیه های پرچم دار
شوالیههای پرچمدار (Knights Banneret) فرماندهان ارشد میدانی بودند که بهدلیل دلاوری یا ثروت زیاد، حق حمل پرچم شعار (Banner) را داشتند. آنها گروهانی از شوالیههای جوان و سربازان پیاده را رهبری میکردند و مستقیماً به پادشاه پاسخگو بودند.
شوالیه های مزدور
با افول سیستم فئودالی، بسیاری از شوالیهها به جای وفاداری به زمین، به پول وفادار شدند. این دسته، شوالیههای مزدور (Mercenary Knights) نامیده میشدند. گروههایی مانند «شرکتهای آزاد» تشکیل شدند که تخصص نظامی خود را به هر حاکمی که بیشتر پول میداد، میفروختند و در زمان صلح اغلب به راهزنی روی میآوردند.

۲. شوالیه های مذهبی
شوالیههای مذهبی (Religious Knights)، راهبان شمشیر به دست، پدیدهای منحصربهفرد و متناقض در تاریخ مسیحیت بودند؛ تلفیقی عجیب از دو مفهوم متضاد؛ «راهب» که باید پرهیزکار و صلحطلب باشد، و «جنگجو» که کارش کشتن است. این گروهها در دوران جنگهای صلیبی برای محافظت از زائران و دفاع از سرزمین مقدس شکل گرفتند. اعضای این فرقهها سوگندهای رهبانی (فقر، پاکدامنی و اطاعت) یاد میکردند؛ اما عبادت اصلی آنها جنگیدن با «کفار» بود. آنها منظمترین و مرگبارترین نیروهای نظامی زمان خود بودند که تحت فرمان مستقیم پاپ عمل میکردند و از قوانین پادشاهان محلی معاف بودند.
شوالیه های معبد
شوالیه های معبد یا تمپلار (Knights Templar) قدرتمندترین و ثروتمندترین فرقه نظامی بود که در سال ۱۱۱۹ تأسیس شد. آنها با ردای سفید و صلیب سرخ شناخته میشدند و علاوه بر مهارتهای رزمی بینظیر، مخترعان سیستم بانکداری نوین در اروپا بودند. قدرت و ثروت افسانهای آنها سرانجام باعث شد پادشاه فرانسه و پاپ با اتهامات ساختگی آنها را در اوایل قرن ۱۴ نابود کنند.
شوالیه های هوسپیتالر
شوالیه های هوسپیتالر (Knights Hospitaller) که قدیمیتر از تمپلارها بود، ابتدا با هدف درمانی و نگهداری از زائران بیمار در اورشلیم شکل گرفت (هوسپیتال به معنای مهمانخانه/بیمارستان). آنها بعدها نظامی شدند و ردای سیاه (و سپس قرمز) با صلیب سفید هشتپر میپوشیدند. برخلاف تمپلارها، آنها پس از جنگهای صلیبی دوام آوردند و در جزایر رودس و مالت حکومتی مستقل تشکیل دادند و به نیروی دریایی قدرتمندی تبدیل شدند.

شوالیه های توتونیک
شوالیههای توتونیک (Teutonic Knights) مختص ژرمنها (آلمانیها) بود و در سال ۱۱۹۰ در جریان محاصره عکا (فلسطین کنونی) تأسیس شد. آنها ردای سفید با صلیب سیاه میپوشیدند که بعدها نماد ارتش آلمان شد و صلیب آهنین (Iron Cross) نام گرفت.
پس از عدم موفقیت در تثبیت حضور دائم در سرزمین مقدس و شکست تلاشهایشان در خاورمیانه، شوالیههای توتونیک تمرکز خود را به اروپای شرقی معطوف کردند. آنها با دعوت پادشاه لهستان برای سرکوب قبایل بتپرست پروس به آنجا رفتند؛ اما به تدریج خودشان به دولتی قدرتمند و مستقل در منطقه بالتیک (پروس) تبدیل شدند.
شوالیههای توتونیک جنگهای بیرحمانهای علیه لیتوانی (که آخرین کشور غیرمسیحی اروپا بود) و حتی لهستان مسیحی به راه انداختند. نظم آهنین و سلسله مراتب دقیق آنها، سنگ بنای فرهنگ نظامیگری پروس و بعدها امپراتوری آلمان را گذاشت. قلعه مالبورک (Malbork) در لهستان که بزرگترین قلعه آجری جهان است، یادگار قدرت آنهاست.

شوالیه های کالاتراوا
درحالیکه فرقههای دیگر در خاورمیانه میجنگیدند، اسپانیا و پرتغال میدان نبرد خودشان را داشتند؛ بازپسگیری شبهجزیره ایبری از مسلمانان (مورها). برای این هدف، فرقههای بومی اسپانیایی تشکیل شدند. شوالیههای کالاتراوا (Knights of Santiago) قدیمیترین فرقه اسپانیایی بود که در سال ۱۱۵۸ تأسیس شد. راهبان این فرقه ابتدا برای دفاع از قلعه کالاتراوا در برابر حمله مسلمانان سلاح به دست گرفتند. آنها قوانین بسیار سختگیرانهای داشتند (سکوت دائم، روزه و خوابیدن با زره) و نقش کلیدی در پیروزیهای مسیحیان ایفا کردند.
شوالیه های سانتیاگو
شوالیههای سانتیاگو (Knights of Calatrava) که نامش را از «سنت جیمز» (قدیس حامی اسپانیا) گرفته بود، در سال ۱۱۷۰ تشکیل شد. هدف اصلی آنها محافظت از زائرانی بود که به سمت آرامگاه سانتیاگو دِ کومپوستلا میرفتند. نشان آنها صلیبی قرمز بود که انتهای آن شبیه شمشیر بود (نماد صلیب و شمشیر). اعضای این فرقه برخلاف دیگران اجازه ازدواج داشتند، که باعث شد جمعیت و نفوذ اجتماعی بیشتری در اشرافیت اسپانیا پیدا کنند.

۳. شوالیه های افتخاری
با تثبیت قدرت پادشاهان، شوالیهگری از شغل نظامی به نشان افتخار تبدیل شد و شوالیههای افتخاری (Honorary Knights) شکل گرفتند.
نشان افتخاری گرمابه
نام نشان افتخاری گرمابه (Order of the Bath) از مراسم خاصی گرفته شده بود که در آن شوالیه جدید باید شب قبل از مراسم، بدنش را با حمام آیینی تطهیر میکرد تا نمادی از پاک شدن روحش باشد. این نشان هنوز در بریتانیا فعال است.
نشان افتخاری بند جوراب
نشان افتخاری بند جوراب (Order of the Garter) بالاترین نشان شوالیهگری بریتانیا است که توسط ادوارد سوم تأسیس شد. داستان مشهوری میگوید که در رقص، بند جوراب معشوقه پادشاه افتاد و درباریان خندیدند. پادشاه آن را برداشت و به پایش بست و گفت: «شرم باد بر کسی که بد بیاندیشد». این شعار هنوز روی نشان آنها حک شده است.

۴. شوالیه های درباری
در اواخر قرون وسطی، برخی شوالیهها هرگز رنگ جنگ واقعی را نمیدیدند. آنها متخصص آداب دیپلماتیک، رقص، شعر و برگزاری جشنها بودند. وظیفه آنها حفاظت فیزیکی نبود؛ بلکه حفظ شکوه و جلال سلطنت و سرگرم کردن نجیبزادگان بود.
۵. شوالیه های قهرمان
شوالیه های قهرمان (Heroic Knights) شخصیتهاییاند که مرز بین واقعیت و افسانه را طی کردند و الگوی اخلاقی شدند.
پالادین ها
پالادینها (Paladins) دوازده یار وفادار شارلمانی بودند که در ادبیات حماسی فرانسه (مانند سرود رولان) همتای شوالیههای میزگرد هستند. آنها نماد مبارزه مسیحیت علیه کفار بودند.
نه دلاور
در قرن ۱۴، نویسندگان ۹ نفر را بهعنوان مظهر کامل شوالیهگری معرفی کردند که نُه دلاور (Nine Worthies) نامیده میشدند؛ سه پاگان (هکتور، اسکندر، سزار)، سه یهودی (یوشع، داوود، یهودا مکابی) و سه مسیحی (شاه آرتور، شارلمانی، گادفری دوبویون). هر شوالیه آرزو داشت مثل آنها باشد.

شوالیه های معروف
تاریخ شوالیهگری پر از نامهایی است که به افسانه تبدیل شدهاند. در ادامه برخی از آنها را معرفی کردهایم:
- ویلیام مارشال: ویلیام مارشال (William Marshal) که اغلب «بزرگترین شوالیه تاریخ» نامیده میشود، زندگیاش را بهعنوان پسر چهارم یک اشرافزاده فقیر شروع کرد. او تنها با تکیه بر مهارتش در تورنمنتها (که در آنها بیش از ۵۰۰ شوالیه را شکست داد و گروگان گرفت) ثروتی عظیم کسب کرد و به نایبالسلطنه انگلستان تبدیل شد. او به پنج پادشاه خدمت کرد و نماد وفاداری تزلزلناپذیر بود.
- ال سید: ال سید (El Cid) یا رودریگو دیاز، قهرمان ملی اسپانیا، نمونه پیچیدهای از یک شوالیه واقعی بود. او که از دربار تبعید شده بود، مدتی بهعنوان مزدور برای حاکمان مسلمان ساراگوسا جنگید و سپس والنسیا را تسخیر کرد. لقب او «سید» (ارباب) توسط اعراب به او داده شد که نشاندهنده احترام دشمنانش به او بود.
- ریچارد شیردل: ریچارد شیردل (Richard the Lionheart)، پادشاه انگلستان، بیشتر عمرش را نه در قصر، بلکه در زره گذراند. او فرمانده جنگهای صلیبی سوم بود و اگرچه نتوانست اورشلیم را پس بگیرد، اما شکستهای سنگینی به صلاحالدین ایوبی تحمیل کرد. داستانهای شجاعت او حتی در میان مسلمانان نیز زبانزد بود.

شوالیه های تمپلار
«شوالیههای تمپلار» یا «شوالیههای معبد» احتمالاً قدرتمندترین شرکت چندملیتی تاریخ باستان بودند. آنها در سال ۱۱۱۹ میلادی توسط ۹ شوالیه فرانسوی با هدف حفاظت از زائران در جادههای اورشلیم تأسیس شدند. آنها سوگند فقر یاد کردند و نمادشان دو شوالیه سوار بر یک اسب بود (نشانه فقر). اما پاپ به آنها معافیتهای مالیاتی داد و نجیبزادگان املاک زیادی به آنها بخشیدند.
نبوغ تمپلارها در اختراع بانکداری مدرن بود. یک زائر میتوانست داراییاش را در لندن به تمپلارها بدهد، یک رسید رمزنگاری شده (اعتبارنامه) بگیرد و در اورشلیم پولش را تحویل بگیرد. این سیستم آنها را چنان ثروتمند کرد که پادشاهان اروپا به آنها بدهکار شدند. فیلیپ چهارم، پادشاه فرانسه که بدهی سنگینی به آنها داشت، با همدستی پاپ کلمنت پنجم توطئهای چید. در سحرگاه جمعه ۱۳ اکتبر ۱۳۰۷ (ریشه نحس بودن جمعه سیزدهم)، صدها تمپلار به اتهام کفر، لواط و تف کردن به صلیب دستگیر و شکنجه شدند. آخرین استاد اعظم، ژاک دو موله (Jacques de Molay)، درحالیکه در آتش میسوخت، پاپ و شاه را نفرین کرد و هر دو در عرض یک سال مردند.

شوالیه های هوسپیتالر
«شوالیههای هوسپیتالر» یا «مهماننواز» مسیری متفاوت از تمپلارها طی کردند. ریشه آنها به بیمارستانی در اورشلیم برمیگشت که توسط بازرگانان ایتالیایی برای درمان زائران بیمار (فارغ از مذهبشان) اداره میشد. با شروع جنگهای صلیبی، آنها نظامی شدند و ردای سیاه با صلیب سفید هشتپر (صلیب مالتی) پوشیدند. این هشت پر نماد هشت فضیلت بود.
پس از سقوط اورشلیم، آنها بر خلاف تمپلارها که به اروپا برگشتند، به مبارزه ادامه دادند. ابتدا جزیره رودس را تسخیر کردند و ناوگانی قدرتمند ساختند که دزدان دریایی و کشتیهای عثمانی را شکار میکرد. پس از اخراج از رودس توسط سلطان سلیمان، امپراتوری مقدس روم جزیره صخرهای و خشک مالت را به آنها داد، آن هم در ازای یک شاهین شکاری در سال. آنها در مالت مستحکمترین دژهای تاریخ را ساختند و در «محاصره بزرگ مالت» در سال ۱۵۶۵، با نیرویی اندک در برابر ارتش عظیم عثمانی مقاومت کردند و اروپا را از تهاجم دریایی نجات دادند. آنها تا زمان ناپلئون بر مالت حکومت کردند.

شوالیه های زن
اگرچه سیستم فئودالی مردسالار بود، زنان در شرایط بحرانی زره میپوشیدند و شمشیر میزدند. مشهورترین آنها «ژاندارک» (Joan of Arc) است؛ دختر روستایی که مدعی بود صداهای الهی میشنود. او در ۱۷ سالگی ارتش فرانسه را که روحیهاش را باخته بود، رهبری کرد و محاصره اورلئان را شکست. اگرچه او رسماً «شوالیه» نشد، اما تمام اختیارات و تجهیزات یک فرمانده شوالیه را داشت و پرچمدار بود.
مورد رسمیتر، «نشان شوالیهگری تبر» (Order of the Hatchet) در اسپانیاست. در سال ۱۱۴۹، وقتی مردان شهر تورتوسا برای جنگ رفته بودند، مسلمانان شهر را محاصره کردند. زنان شهر لباس مردانه پوشیدند و با تبر و هرچه داشتند از دیوارها دفاع کردند و دشمن را عقب راندند. کنت بارسلونا به افتخار آنها این نشان را بنیان نهاد. اعضای آن زنان بودند، معافیت مالیاتی داشتند و در مجالس حق داشتند جلوتر از مردان بنشینند. امروزه در سیستم بریتانیا، زنانی که لقب شوالیه میگیرند «دِیم» (Dame) نامیده میشوند. افرادی مثل «دیم آگاتا کریستی» یا «دیم مگی اسمیت» از این جملهاند.

شوالیه های ایران
مفهوم «جنگجوی زرهپوش سوارکار با مبانی اخلاقی» قرنها پیش از اروپا در ایران وجود داشت. اسواران ساسانی الگوی اولیه شوالیههای اروپایی بودند. رومیها که به پیادهنظام تکیه داشتند، بارها از این سوارکاران که خود و اسبشان سراپا زرهپوش بودند (کاتافراکت)، شکست خوردند و نهایتاً سعی کردند از آنها تقلید کنند. اسواران نجیبزادگانی بودند که آموزشهای سخت تیراندازی و نیزهبازی میدیدند.
علاوه بر بُعد نظامی، بُعد اخلاقی شوالیهگری نیز در ایران ریشه در سنت «عیاری» و «فتوت» دارد. عیاران گروهی از جنگجویان بودند که اگرچه گاهی علیه حکومت طغیان میکردند، اما اصول جوانمردی (کمک به فقرا، ناموسپرستی، وفای به عهد) قانون آنها بود. این فرهنگ جوانمردی بعدها با تصوف اسلامی آمیخته شد و دقیقاً شبیه به «آیین شیوالری» اروپا عمل کرد. حتی گفته میشود برخی آداب شوالیههای معبد تحت تأثیر برخورد با گروههای فتوت اسلامی در جنگهای صلیبی شکل گرفته است.

تفاوت حشاشین و شوالیه های معبد
«حشاشین» (نامی که صلیبیون به نزاریان اسماعیلی دادند) و «شوالیههای معبد» دو روی یک سکه در خاورمیانه بودند. هر دو سازمانهایی مذهبی-نظامی بودند که با سلسلهمراتب خشک و اطاعت کورکورانه اداره میشدند. قلعههای حشاشین در الموت و شام (مانند قلعه مصیاف) شباهتهای مهندسی زیادی به دژهای صلیبی داشت.
تفاوت اصلی در استراتژی بود. تمپلارها استاد جنگ کلاسیک و سنگین بودند؛ سوارهنظام آنها خطوط دشمن را میشکست؛ اما حشاشین که نیروی کمی داشتند، استاد جنگ نامتقارن و روانی بودند. آنها به جای لشکرکشی، رهبران دشمن را در روز روشن و در مکانهای عمومی ترور میکردند تا وحشت ایجاد کنند. رابطه این دو گروه عجیب بود؛ گاهی دشمن خونی بودند و گاهی متحد میشدند. صلیبیون گزارش دادهاند که حشاشین به تمپلارها خراج میدادند. دلیلش ترس نبود؛ بلکه معاملهای سیاسی بود. حشاشین میدانستند کشتن «استاد اعظم» تمپلارها بیفایده است؛ چون بلافاصله یکی دیگر جایگزین میشود و سیستم قائم به فرد نیست، دقیقاً مثل سازمان خودشان.

شوالیه های میزگرد
«میز گرد» در افسانههای شاه آرتور، نمادی انقلابی از مساوات بود. در دربار قدیم، جای نشستن نشاندهنده مقام بود و نزدیکترین فرد به شاه، مهمترین بود. آرتور میز گرد را سفارش داد تا هیچ «بالا و پایینی» وجود نداشته باشد و همه شوالیهها، حتی شاه، برابر باشند. تعداد آنها در داستانها از ۱۲ تا ۱۵۰ نفر متغیر است.
مهمترین صندلی، «جایگاه خطرناک» (Siege Perilous) نام داشت؛ این صندلی برای شوالیهای خالی نگه داشته شده بود که جام مقدس را پیدا میکرد؛ هر کس دیگری روی آن مینشست، میمرد. شخصیتهای کلیدی عبارتند از:
- سر لانسلوت: قهرمان کامل و تراژیک. او بهترین جنگجو بود؛ اما عشق ممنوعهاش به همسر آرتور (ملکه گوئینویر) باعث سقوط کملات شد.
- سر گالاهاد: پسر لانسلوت، اما بر خلاف پدرش واجد روحی کاملاً پاک. او تنها کسی بود که توانست جام مقدس را ببیند و مستقیماً به بهشت عروج کرد.
- سر گاوین: در افسانههای اولیه انگلیسی، او قهرمان اصلی بود. داستان «گاوین و شوالیه سبز» آزمونی از وفاداری و شجاعت اوست.

شوالیه های سیاه
اصطلاح «شوالیه سیاه» (Black Knight) در فرهنگ عامه معمولاً به شخصیتی شرور یا مرموز اشاره دارد؛ اما ریشه تاریخی آن متفاوت است. در واقعیت، شوالیه سیاه معمولاً کسی بود که نمیخواست هویتش فاش شود، یا شوالیهای مزدور بود که ارباب نداشت. گاهی اوقات نیز دلیل سیاه بودن زره، فقر بود! نگهداری و صیقل دادن زره فولادی برای جلوگیری از زنگزدگی هزینهبر بود و نیاز به خدمتکار داشت. شوالیههای فقیرتر زره خود را با لایهای از رنگ سیاه یا روغن سوخته میپوشاندند تا زنگ نزند.
در ادبیات، شوالیه سیاه گاهی نماد شوالیهای بود که از خاندانش طرد شده یا سوگندی خاص خورده بود که تا زمان انجام مأموریتش، نشان خانوادگیاش را پنهان کند. در برخی موارد تاریخی، مثل «ادوارد، شاهزاده سیاه» (پسر پادشاه انگلستان)، این لقب شاید به خاطر رنگ زره او یا شاید به خاطر بیرحمیاش در کشتار فرانسویها به او داده شده بود. بنابراین، شوالیه سیاه لزوماً بدذات نبود؛ بلکه نمادی از قدرت مستقل، بینامونشان و عملگرا در میدان نبرد بود.

لقب شوالیه
واژه «سِر» (Sir) که امروزه میشنویم، بازمانده تشریفات رسمی ورود به جرگه شوالیههاست. در قرون وسطی، مراسمی به نام «Accolade» یا «Dubbing» برگزار میشد. نامزد شوالیهگری زانو میزد و پادشاه یا لرد با پهنای شمشیر ضربهای آرام به شانه او میزد و میگفت: «برخیز، شوالیه». این ضربه نمادین، آخرین ضربهای بود که شوالیه بدون پاسخ دادن تحمل میکرد.
امروزه القاب شوالیهگری در بریتانیا (مثل GBE ،KBE ،CBE) درجات مختلفی دارند و بخشی از سیستم «نشانهای امپراتوری بریتانیا» هستند. فقط شهروندان بریتانیا و کشورهای مشترکالمنافع لقب «سِر» یا «دِیم» میگیرند. خارجیها (مثل بیل گیتس یا استیون اسپیلبرگ) اگر این نشان را بگیرند، «شوالیه افتخاری» هستند و نمیتوانند از پیشوند «سِر» قبل از اسمشان استفاده کنند، بلکه حروف اختصاری نشان را بعد از نامشان میآورند.

آیا امروزه شوالیه وجود دارد؟
اگر فکر میکنید شوالیهها منقرض شدهاند، اشتباه میکنید. اگرچه دیگر کسی با زره در خیابان نمیجنگد، اما ساختار و عنوان شوالیهگری کاملاً فعال است. در بریتانیا، سالانه صدها نفر به دلیل خدماتشان در هنر، علم، خیریه یا ورزش توسط پادشاه به مقام شوالیه میرسند (مثل سِر الکس فرگوسن یا سِر آنتونی هاپکینز).
فراتر از القاب افتخاری، «شوالیه های مالت» (SMOM) بازماندهای زنده و عجیب از تاریخ شوالیهگری هستند. آنها امروزه یک سازمان خیریه پزشکی عظیم با ۱۳ هزار عضو و هزاران داوطلب در سراسر جهاناند. نکته جالب اینجاست که شوالیه های مالت هنوز تحت قوانین بینالمللی یک «هویت حاکمیتی» (Sovereign Entity) محسوب میشوند؛ یعنی کشوری هستند بدون خاک! آنها پاسپورت خود را صادر میکنند (که کمیابترین پاسپورت دنیاست)، با بیش از ۱۰۰ کشور روابط دیپلماتیک دارند و در سازمان ملل ناظر دائمی هستند.

حقایق جالب درباره شوالیه ها
شوالیهها نهتنها جنگجویان نخبهٔ قرون وسطی بودند، بلکه بخشی از فرهنگ و جامعهٔ اروپای آن دوران به شمار میرفتند. زندگی شوالیهها ترکیبی از تمرین نظامی، آموزش اخلاقی و تشریفات درباری بود و هر جنبهٔ زندگی آنها از لباس و تجهیزات گرفته تا غذا، اسب و قلعهها، نشاندهندهٔ جایگاه و اهمیتشان بود. در کنار نقشهای نظامی، شوالیهها در تورنمنتها و مراسم شوالیه شدن هم حضور داشتند و حتی هزینهها و قوانین خاصی برای ورود و خروج از این طبقه وجود داشت.

لباس و تجهیزات شوالیه ها
تجهیزات شوالیهها در طول قرون وسطی تکامل شگفتانگیزی داشت که نشاندهنده پیشرفت فناوری متالورژی بود. در قرون اولیه (قرن ۱۰ تا ۱۳)، محافظ اصلی آنها زره زنجیری (Chainmail) بود. این زره که از هزاران حلقه فلزی درهمبافته تشکیل میشد، حدود ۱۰ تا ۱۴ کیلوگرم وزن داشت و روی یک لباس ضخیم پنبهای به نام گامبسون (Gambeson) پوشیده میشد تا ضربه را جذب کند. زره زنجیری در برابر برش شمشیر عالی بود؛ اما در برابر ضربات کوبنده گرز یا تیرهای پرقدرت کمان صلیبی ضعف داشت.
از قرن ۱۴ به بعد، با پیشرفت سلاحها، زرههای صفحهای (Plate Armor) ظاهر شدند. این زرهها که کل بدن را مثل یک صدف فولادی میپوشاندند، اوج مهندسی آن دوران بودند. یک دست زره کامل حدود ۲۵ تا ۳۰ کیلوگرم وزن داشت؛ اما چون وزن آن بهطور مهندسیشدهای روی تمام بدن تقسیم میشد، شوالیه همچنان میتوانست بدود، سوار اسب شود و حتی اگر زمین خورد، بدون کمک برخیزد (برخلاف باور غلط عامیانه که آنها مثل لاکپشت وارونه بودند). کلاهخود (Helmet) نیز از مدلهای بازِ بینیدار به مدلهای کاملاً بسته با دید محدود تغییر کرد.

اسب های جنگی شوالیه ها
بدون اسب مناسب، شوالیه تنها یک مرد سنگینوزن در قوطی فلزی بود. اسب جنگی اصلی شوالیهها «اسب رزم» (Destrier) نام داشت. برخلاف باور عموم که فکر میکنند این اسبها موجوداتی غولپیکر شبیه اسبهای بارکش بودند، اسبهای رزم حیواناتی عضلانی، چابک و با قد متوسط بودند که برای استقامت و پرخاشگری تربیت میشدند. مهمترین ویژگی آنها آموزشپذیری بود؛ آنها یاد میگرفتند که در هیاهوی جنگ نترسند، به فرمان سوارکار (که با فشار پا هدایت میکرد چون دستانش مشغول سلاح بود) پاسخ دهند و حتی با سم و دندان به پیادهنظام دشمن حمله کنند.
علاوه بر اسبهای رزم، شوالیهها اسبهای دیگری هم داشتند: «اسب تندرو» (Courser) که سریعتر و سبکتر بود و برای تعقیب و گریز استفاده میشد، و «اسب راهوار» (Palfrey) که اسبی نرمرو برای سفرهای طولانی و غیرنظامی بود تا شوالیه خسته نشود. قیمت یک اسب رزم آموزشدیده نجومی بود و از دست دادن آن در جنگ، فاجعهای مالی برای شوالیه محسوب میشد. زرههای اسب (Barding) نیز بخش مهمی از حفاظت بود که سر و سینه حیوان را میپوشاند تا از آسیب تیرها و نیزهها جلوگیری کند.

غذای شوالیه ها
شوالیهها ورزشکاران حرفهای زمان خود بودند و برای حمل زره ۳۰ کیلوگرمی و نبرد مداوم، به کالری و پروتئین زیادی نیاز داشتند. رژیم غذایی آنها بسیار بهتر از مردم عادی بود و شامل مقادیر زیادی گوشت (گاو، خوک، پرندگان شکاری و ماهی)، نان سفید گندم، پنیر و شراب میشد. درحالیکه دهقانان اغلب سوپ رقیق و نان جو میخوردند، سفره شوالیهها با ادویههای وارداتی گرانقیمت مثل فلفل و زعفران رنگین میشد که نشانه ثروت بود.
از نظر پزشکی، شوالیهها با خطرات وحشتناکی روبهرو بودند. زخم شمشیر، شکستگی استخوان و عفونت ناشی از زره کثیف رایج بود. جراحان میدان جنگ مهارت بالایی در بیرون کشیدن پیکانها و بخیه زدن زخمها داشتند؛ اما بدون آنتیبیوتیک و بیهوشی. آنها گاهی برای جلوگیری از قانقاریا مجبور به قطع عضو فوری بودند. جالب است بدانید اسکلتهای کشف شده از شوالیهها نشان میدهد که آنها استخوانهای بسیار متراکم و قوی داشتهاند (به دلیل تمرین زیاد)، اما اغلب از مشکلات مفصلی و دنداندرد شدید (به دلیل رژیم پر از قند و گوشت) رنج میبردند.

قلعه های شوالیه ها
قلعه برای یک شوالیه تنها پادگانی نظامی نبود؛ خانه، مرکز اداری و نماد فیزیکی تسلط او بر سرزمینهای اطراف محسوب میشد. این سازههای عظیم سنگی که اغلب بر فراز تپهها یا در میان خندقهای آب ساخته میشدند، به گونهای طراحی شده بودند که نیرویی کوچک بتواند در برابر ارتشی بزرگ مقاومت کند. قلب هر قلعه، درون دژ (Donjon/Keep) بود؛ جایی که خانواده شوالیه در آن زندگی میکردند و آخرین سنگر دفاعی محسوب میشد. زندگی در قلعه برخلاف تصورات رمانتیک، سرد، تاریک و پر از بوی دود مشعلها بود.
معماری قلعهها هوشمندانه و مرگبار بود. پلههای برجها معمولاً بهصورت مارپیچ و ساعتگرد ساخته میشدند تا مهاجمی که از پلهها بالا میآید (و معمولاً شمشیر را در دست راست دارد) نتواند آزادانه ضربه بزند؛ در حالی که مدافع (شوالیه) که از بالا دفاع میکند، فضای کافی داشته باشد. سوراخهای ریزِ روی دیوارها برای تیراندازی و دریچههای بالای دروازه برای ریختن روغن داغ یا سنگ بر سر دشمنان تعبیه شده بود. قلعه پایگاهی بود که شوالیه از آنجا امنیت جادهها را تأمین میکرد و در هنگام خطر، روستاییان را در حیاط آن پناه میداد.

تورنمنت های شوالیه ها
در زمان صلح، شوالیهها برای حفظ آمادگی رزمی و کسب شهرت به «تورنمنت» (Tournament) روی میآوردند. محبوبترین بخش این مسابقات، نبرد تنبهتن با نیزه (Jousting) بود؛ دو شوالیه سوار بر اسب با سرعت به سمت هم میتاختند و هدفشان شکستن نیزه روی سپر حریف یا انداختن او از اسب بود. این مسابقات ورزش نبودند؛ بلکه راهی سریع برای کسب ثروت محسوب میشدند. برنده مسابقه حق داشت اسب و زره بازنده را تصاحب کند یا برای پس دادن آنها مبلغ کلانی بهعنوان غرامت بگیرد.
بااینحال، تورنمنتها بسیار خطرناک بودند. با وجود کند کردن نوک نیزهها و استفاده از زرههای مخصوص مسابقه (که سنگینتر و ضخیمتر از زره جنگی بودند)، شکستگی گردن، سوراخ شدن سینه و ضربه مغزی امری رایج بود. کلیسا بارها تلاش کرد این مسابقات را به دلیل خشونت زیاد ممنوع کند؛ اما جذابیت شهرت و پول مانع از توقف آن شد. تورنمنت همچنین کارکرد اجتماعی داشت؛ جایی بود که شوالیهها میتوانستند دلاوری خود را به بانوان دربار نشان دهند و جایگاه خود را در سلسله مراتب اشرافی ارتقا دهند.

نشان های شوالیه ها
وقتی شوالیهای زره کامل میپوشید و کلاه خود را بر سر میگذاشت، چهرهاش کاملاً پنهان میشد. در میدان جنگی که هزاران نفر زرهپوش لابلای هم در جنبوجوش بودند، تشخیص دوست از دشمن غیرممکن بود. این نیاز حیاتی منجر به پیدایش «هرالدی» یا «نشانشناسی» شد. شوالیهها شروع به نقاشی رنگها و طرحهای خاص روی سپر، پرچم و لباس روی زره (Surcoat) کردند. این نشانها ابتدا ساده بودند (مثل یک شیر قرمز یا نوار آبی)؛ اما بهتدریج به یک زبان تصویری پیچیده تبدیل شدند.
هر رنگ و نماد معنای خاصی داشت؛ شیر نماد شجاعت، عقاب نماد قدرت و رنگ طلایی نماد سخاوت بود. مأمورانی به نام «هرالد» (Herald) وظیفه داشتند لیست تمام نشانها را حفظ کنند تا در میدان جنگ یا تورنمنتها، هویت شوالیهها را تشخیص دهند. این نشانها موروثی و به «نشان خانوادگی» (Coat of Arms) تبدیل شدند. قوانین سفت و سختی وجود داشت که هیچ دو شوالیهای نباید نشان یکسان داشته باشند. امروزه نیز لوگوی تیمهای ورزشی یا نشانهای ملی کشورها ریشه در همین سنت بصری قرون وسطایی دارد.

هزینه شوالیه شدن
شوالیه بودن شغلی بسیار پرهزینه بود و بسیاری از نجیبزادگان فقیر ترجیح میدادند «نوچه سلحشور» (Squire) باقی بمانند چون توان مالی شوالیه شدن را نداشتند. هزینه خرید یک دست زره کامل، چندین اسب جنگی، سلاحها، حقوق خدمتکاران و نگهداری قلعه سرسامآور بود. به پول امروز، تجهیز یک شوالیه معادل خرید یک تانک یا جت جنگی شخصی بود. اگر شوالیهای در جنگ اسبش را از دست میداد یا زرهش نابود میشد، ممکن بود برای همیشه از طبقه خود سقوط کند.
برای جبران این هزینهها، جنگ به یک تجارت تبدیل شد. هدف اصلی در نبردها همیشه کشتن دشمن نبود؛ بلکه «گروگانگیری» سودآورتر بود. اگر شوالیهای میتوانست یک شوالیه ثروتمند دشمن را زنده اسیر کند، میتوانست در ازای آزادی او خونبها درخواست کند. این مبلغ گاهی آنقدر زیاد بود که میتوانست زندگی شوالیه پیروز را دگرگون کند. این سیستم اقتصادی باعث شد جنگها قوانینی نانوشته داشته باشند که در آن اشراف با یکدیگر ملایمتر برخورد میکردند تا با سربازان پیادهنظامِ بیارزش.

خلع لباس شوالیه ها
همانطور که شوالیه شدن (Investiture) مراسمی باشکوه بود، از دست دادن این مقام نیز با آیینی تحقیرآمیز به نام «خلع لباس» (Degradation) همراه بود. این مجازات برای شوالیههایی اجرا میشد که خیانت کرده، بزدلی فاحش نشان داده یا سوگند مقدس خود را شکسته بودند. در این مراسم عمومی، شوالیه را روی سکویی میآوردند، زرهاش را تکه به تکه از تنش میکندند و شمشیرش را جلوی چشمانش میشکستند.
دردناکترین بخش مراسم، شکستن مهمیزها» (Spurs) بود که نماد اصلی شوالیهگری محسوب میشد. سپس نام او از لیست شوالیهها خط زده میشد و گاهی کشیشها مراسم ترحیم را برای او میخواندند؛ به این معنی که او از نظر اجتماعی مرده است. سپر خانوادگی او را وارونه آویزان میکردند یا میشکستند. این ننگ نهتنها فرد، بلکه نسلهای بعد از او را نیز تحت تأثیر قرار میداد. برای یک شوالیه، مرگ در میدان جنگ بسیار شرافتمندانهتر و مطلوبتر از تحمل چنین ننگی بود.
مرگ شوالیه ها
شوالیهها آیینهای خاصی برای مرگ داشتند. آنها آرزو داشتند در نبرد بمیرند تا گناهانشان پاک شود. پس از مرگ، برای آنها مقبرههایی سنگی با گورتندیس (Effigy) میساختند. این گورتندیسها، مجسمههایی از خودشان بودند که جزئیات دقیقی از زره و سلاح آنها را نشان میدهد و امروزه منبع اصلی ما برای شناخت تجهیزات آنهاست.

پایان دوره شوالیه ها
پایان دوران شوالیهها نه یکباره، بلکه تدریجی و دردناک بود. در قرون ۱۴ و ۱۵، تغییر تکنولوژی جنگ، برتری آنها را به چالش کشید. در نبردهایی مثل کرسی و آزینکورت، کمانداران انگلیسی با کمانهای بلند (Longbow) توانستند شوالیههای مغرور فرانسوی را از فاصله دور و قبل از رسیدن به میدان درو کنند. تیرها از زره عبور میکردند و اسبها را از پای درمیآوردند.
اما ضربه نهایی را باروت زد. وقتی تفنگهای فتیلهای و توپخانهها وارد میدان شدند، گرانترین زرهها هم بیفایده شدند. یک دهقان با چند هفته آموزش و یک تفنگ ارزان میتوانست شوالیهای را که ۲۰ سال تمرین کرده بود و ثروت یک روستا را به تن داشت، بکشد. شوالیهگری از لحاظ نظامی دیگر «توجیه اقتصادی» نداشت.
تاریخ شوالیهها داستان صعود و افول یکی از قدرتمندترین طبقات اجتماعی بشر است. آنها که از نیاز به امنیت در دوران تاریک پس از روم باستان زاده شدند، به سرعت از جنگجویانی خشن به نخبگانی فرهیخته با مبنای اخلاقی (شیوالری) تبدیل شدند که هنوز هم معیاری برای سنجش شرافت انسانی است. اگرچه باروت و ارتشهای مدرن زرههای فولادی آنها را به موزهها فرستادند، اما روح شوالیهگری، یعنی ایده دفاع از ضعیف و وفاداری به آرمان، هرگز نمرده است. امروزه، عنوان شوالیه شاید دیگر به معنای سوارکاری با نیزه نباشد، اما همچنان به کسانی تعلق میگیرد که در نبرد با مشکلات بشریت، از علم و هنر گرفته تا حقوق بشر، دلاوری میکنند.

شوالیه ها در ادبیات
تصویری که امروز از شوالیهها داریم، بیش از آنکه محصول کتب تاریخ باشد، مدیون ادبیات و افسانههاست. در قرون وسطی، نویسندگانی مانند «کرتین دو تروا» با خلق داستانهای شاه آرتور و شوالیههای میز گرد، استانداردهای جدیدی برای رفتار شوالیهها تعریف کردند. این داستانها که به «عاشقانههای شوالیهگری» (Chivalric Romances) مشهورند، بر فضایلی مانند عشق پاک به یک بانو، جستجوی جام مقدس و دفاع از مظلوم تأکید داشتند. این ادبیات چنان قدرتمند بود که شوالیههای واقعی سعی میکردند رفتار خود را شبیه قهرمانان داستانها کنند.
اما واقعیت اغلب متفاوت بود. ادبیات، خشونت عریان جنگ، طمع برای غنائم و بیرحمیهای رایج را تلطیف میکرد. شاهکار «دون کیشوت» اثر سروانتس در پایان عصر شوالیهها، دقیقاً با هدف تمسخر همین تضاد بین توهمات ادبی و واقعیت زشت دنیا نوشته شد. بااینحال، همین افسانهها باعث شدند مفهوم شوالیهگری از یک شغل نظامی صرف، به یک مکتب اخلاقی و فلسفی تبدیل شود که حتی قرنها پس از نابودی قلعهها، همچنان الهامبخش داستانهای قهرمانی در سراسر جهان است.

شوالیه ها در فرهنگ مدرن
قرنها پس از ناپدید شدن آخرین شوالیه زرهپوش، تصویر آنها همچنان تخیل ما را تسخیر کرده است. صنعت سرگرمی مدرن، بهویژه بازیهای ویدئویی، برداشتی تازه از شوالیهها ارائه داده است. بازیهایی مانند Dark Souls یا Elden Ring جنبههای تاریک، تنها و آخرالزمانی شوالیهگری را برجسته میکنند؛ جایی که زره تنها مانع بین انسان و هیولاهاست. سری Assassin’s Creed شوالیههای معبد را بهعنوان آنتاگونیستهایی قدرتمند و سازمانیافته نشان میدهد که به دنبال نظم جهانی هستند.
در تلویزیون و سریالهایی مثل Game of Thrones، پیچیدگی شخصیت شوالیهها (مانند جیمی لنیستر یا برین تارث) به تصویر کشیده میشود؛ اینکه چگونه سوگند وفاداری میتواند با اخلاق شخصی در تضاد باشد. فرهنگ مدرن ما هنوز وامدار مفاهیمی است که شوالیهها ساختند؛ ایده «جنتلمن» بودن، دوئل برای شرف (که در فیلمهای وسترن بازتاب یافت) و کهنالگوی قهرمانی که برای نجات دیگران خود را به خطر میاندازد. شوالیهها در دنیای دیجیتال ما زنده ماندهاند؛ نه بهعنوان مظاهر فئودالیسم، بلکه بهعنوان نمادهای جاودانه قدرت و اراده.

برای درک عمیقتر دنیای شوالیهها، منابع زیر پیشنهاد میشوند که ترکیبی از دقت تاریخی و جذابیت روایی هستند:
شوالیه ها در دنیای کتاب
- «شوالیه: راهنمای جنگجوی قرون وسطی» (The Knight: A Portrait of Europe's Medieval Warrior) نوشته آلن بیکر: کتابی عالی که جزئیات زندگی روزمره، تجهیزات و ذهنیت شوالیهها را با زبانی ساده شرح میدهد.
- «بزرگترین شوالیه» (The Greatest Knight) نوشته توماس اسبریج: بیوگرافی مستند و جذاب ویلیام مارشال که شما را به قلب دربارها و میدانهای جنگ قرن دوازدهم میبرد.
- «جنگهای صلیبی از دیدگاه اعراب» نوشته امین معلوف: خواندن روایت طرف مقابل جنگ، دیدگاه شما را نسبت به شوالیههای صلیبی و تعاملاتشان با مسلمانان (مثل حشاشین) کامل میکند.
شوالیه ها در دنیای سینما
- فیلم «قلمرو بهشت» (Kingdom of Heaven) - نسخه کارگردان (Director's Cut): اگرچه در برخی جزئیات تاریخی آزادیهایی دارد، اما یکی از دقیقترین تصویرسازیها از محاصره اورشلیم، تاکتیکهای جنگی و تفاوت بین شوالیههای معبد و هوسپیتالر را ارائه میدهد.
- مستند «زندگیهای قرون وسطایی: شوالیه» (Medieval Lives: The Knight): ساخته تری جونز (از گروه مونتی پایتون)، مستندی سرگرمکننده، اما بسیار دقیق که افسانههای رمانتیک شوالیهها را کنار میزند و واقعیت خشن و طماعانه آنها را نشان میدهد.
- فیلم «ال سید» (El Cid): فیلمی کلاسیک که روحیه حماسی و چالشهای وفاداری یک شوالیه در اسپانیای قرون وسطی را به زیبایی به تصویر میکشد.

پرسشهای متداول



{{totalCount}} دیدگاه