مجسمه هاچیکو؛ چشم انتظاری در شلوغ ترین چهارراه جهان
- رقیه عینلو
- 1404/3/8
- 0 دیدگاه
مجسمه هاچیکو یکی از معروف ترین جاذبه های شهر توکیو است که خیلی ها را به چهارراه شیبویا می کشاند.
تخفیف ویژه پروازهای لوفتهانزا و اتریشی
خرید بلیط«مجسمه هاچیکو» شاید یکی از معمولیترین مجسمههای شهر توکیو باشد. هرچه مجسمه این سگ را برانداز کنید، نکته قابلتوجهی در آن پیدا نخواهید کرد؛ اما اگر داستان پشت این مجسمه و علت حضورش در این قسمت از شهر توکیو را بشنوید، احتمالا شما هم دوست خواهید داشت تا کنار این مجسمه یک عکس یادگاری بگیرید.
هاچیکو (Hachikō) یک سگ معمولی نیست. او نماد وفاداری در سرزمین خورشید تابان است. تا جایی که معلمان و والدین ژاپنی وقتی میخواهند معنی وفاداری و قدرشناسی را به بچهها بیاموزند، داستان هاچیکو را برایشان تعریف میکنند. فیلمسازان زیادی، سرنوشت این سگ وفادار را روی پرده سینما بردهاند. نویسندههای زیادی هم در سراسر دنیا داستانش را به زبانهای مختلف روایت کردهاند. اگر شما نیز مشتاقید بدانید که هاچیکو چه سرنوشتی داشته است و چطور یک سگ به نماد وفاداری در سرزمین ساموراییها تبدیل شده است، با ایوار همراه باشید.
مجسمه هاچیکو کجاست؟
اگر روزی مسافر تور ژاپن و شهر توکیو شدید و گذرتان به چهارراه شیبویا (Shibuya Crossing) افتاد، در گوشهای از این تقاطع صف طویلی را خواهید دید که به یک مجسمه برنزی ختم میشود. مجسمه سگی که به خروجی ایستگاه قطار زلزده و انگار منتظر است. مردم از سراسر جهان به شهر توکیو میآیند تا کنار این مجسمه عکس بگیرند.
تقاطع شیبویا درست در مرکز شهر توکیو قرار دارد. حالا که به تقاطع شیبویا رفتهاید، باید بهسمت «ایستگاه شیبویا» (Shibuya Station) بروید. این ایستگاه پنج خروجی متفاوت دارد. مجسمه هاچیکو درست روبهروی ورودی «هاچیکو-گوچی» (Hachikō-guchi) بهمعنی «ورودی/خروجی هاچیکو» (Hachikō Entrance/Exit) قرار دارد.
داستان هاچیکو؛ سگ مشهور توکیو
از تولد تا ملاقات با پروفسور
۱۰ نوامبر ۱۹۲۳ میلادی بود که در یکی از مزارع روستای نییدا (Niida Village)، واقع در شهر اوداته و استان آکیتا ژاپن، توله سگی از یک نژاد اصیل ژاپنی متولد شد؛ سگی ضعیف که نشانههایی از بیماری را با خود داشت. کسی نمیداند چگونه این سگ به دست پسر جوانی رسید که نامش چیوماتسو یوماسه بود. یوماسه سودای سفر به توکیو را در سر داشت. یکسال گذشت و در سال ۱۹۲۴ میلادی، این سگ کوچک که کسی نمیدانست نامش چیست، سفری طولانی از اوداته را آغاز کرد و به سمت توکیو رهسپار شد.
پسر جوان راهی دانشکده کشاورزی دانشگاه امپراتوری توکیو بود. او قرار بود با پروفسور «هیدهسابورو اوئنو» (Professor Hidesaburo Ueno)، استاد بخش کشاورزی دانشگاه توکیو، ملاقات کند. مردی که هزاران مهندس تربیت کرده بود و نقش بسزایی در توسعه کشاورزی ژاپن داشت. اوئنو مرد تنهایی بود. بهنظر میرسد که نامزدش، باغبان خانهاش و سگهایش تنها دوستانی بودند که او داشت.
پروفسور بهدنبال یک سگ اصیل ژاپنی بود. یوماسه که از شاگردان سابق او بود، از این علاقه خبر داشت. برای همین توله سگ را پیش استادش برد. اوئنو با پرداخت ۳۰ ین، سگ را از مرد جوان خرید. هاچی اغلب اوقات بیمار بود؛ اما پروفسور عاشق سگها بود. او با وسواس و دقت فراوان، از دوست پشمالوی جدیدش مراقبت میکرد. اوئنو کنار تختش جایی برای هاچی درست کرده بود تا شبها نزدیک او بخوابد. تا اینکه هاچی بهبود پیدا کرد و حالش هر روز بهتر از دیروز بود.
نامگذاری هاچی
اوئنو باید یک نام روی این سگ جوان میگذاشت. او را پیش دو سگ دیگری که داشت برد و توله سگ را «هاچی» (Hachi) نامید. هاچی در زبان ژاپنی بهمعنی عدد ۸ است. روی قلادهاش هم عدد هشت را حک کرد.
از آن روز به بعد هاچی هر روز همراه استاد از محله شیبویا میگذشت و استاد را تا ورودی دانشگاه توکیو همراهی میکرد؛ بعد به خانه بازمیگشت. هاچی فهمیده بود پروفسور حدودا چه زمانی به خانه بازمیگردد. پس در همان زمان به محل فعلی ایستگاه مترو شیبویا میآمد تا به استقبال استاد برود.
مرگ استاد و آغاز چشم انتظاری
هاچی یکسال تمام هر روز این کار را تکرار میکرد؛ با استاد به دانشگاه توکیو میرفت و شبها تا نزدیکی ایستگاه مترو شیبویا میآمد و منتظر بازگشت او میماند تا باهم به خانه بازگردند. تا اینکه در ۲۱ می ۱۹۲۵ میلادی، استاد بر اثر یک خونریزی مغزی در کلاس درس از دنیا رفت. هاچی مطابق هر روز به محل ملاقاتشان رفت و منتظر ماند؛ اما خبری از اوئنو نبود. استاد قرار نبود به خانه بازگردد؛ ولی هاچی این را نمیدانست. استاد در گورستان آئویاما توکیو بهخاک سپرده شده بود.
هاچی هر روز به محل موعود میرفت و منتظر اوئنو میماند. انتظاری که پایانی نداشت و حدود ۱۰ سال طول کشید!
هاچیکو دست بردار نبود
با مرگ پروفسور دیگر کسی نبود که از هاچیکو مراقبت کند. اگرچه او پیش باغبان اوئنو زندگی میکرد، اما دیگر کسی مراقبش نبود. ظاهرش شبیه سگهای ولگرد شده بود که بهدنبال غذا یا سایهای برای استراحت میگردند. کودکان و رهگذرها اغلب با بدرفتاری او را از خود میراندند و فراری میدادند؛ اما هاچیکو بازهم به شیبویا برمیگشت و منتظر پروفسور میماند تا باهم به خانه بازگردند. این وضعیت تا سال ۱۹۳۲ میلادی ادامه داشت. تا اینکه این سگ توجه یک نفر را به خود جلب کرد.
یک ملاقات جدید و آغاز شهرت هاچیکو
هاچیکو حالا دیگر یک سگ ولگرد بود تا اینکه در سال ۱۹۳۲ میلادی همهچیز با یک ملاقات جدید تغییر کرد. «هیروکیچی سایتو» (Hirokichi Saito)، دانشجوی سابق پروفسور اوئنو، انجمنی برای حفاظت از سگهای ژاپنی تاسیس کرده بود. او به مطالعه روی نژاد آکیتا علاقه خاصی داشت. هاچی هم یک سگ آکیتای سفیدرنگ بود. او بهطور تصادفی این سگ اصیل ژاپنی را در شیبویا دید. او را تا خانه باغبان سابق اوئنو، کوزابورو کوبایاشی (Kozaburo Kobayashi)، دنبال کرد. آنجا بود که سرنوشت هاچیکو را شنید. سایتو که تحت تاثیر وفاداری هاچی قرار گرفته بود، داستان سرنوشت این سگ را نوشت و آن را برای روزنامه آساهی شیمبون فرستاد. آساهی یکی از روزنامههای اصلی ژاپن بود و خوانندگان زیادی داشت. برای همین ظرف مدت کوتاهی داستان هاچی بر سر زبانها افتاد و ناگهان این سگ تبدیل به یک قهرمان ملی شد. بسیاری از مردم برای دیدنش به شیبویا میآمدند و برای هاچی غذا و خوراکی میآورند.
حالا دیگر مردم او را «هاچیکو» مینامیدند. پسوند کو یک پسوند قدیمی بود که برای اشاره به سرداران جنگ چینی استفاده میشد. هاچی حالا دیگر «هاچیکوی وفادار» لقب گرفته بود و داستان وفاداریاش حال هر شنوندهای را دگرگون میکرد.
سایتو چندماه بعد نتایج تحقیقاتش را نیز منتشر کرد که نشان میداد در آن سال تنها ۳۰ آکیتای اصیل ژاپنی در سراسر این کشور باقی مانده بودند؛ هاچیکو ایستگاه شیبویا نیز یکی از همین سگها بود.
مرگ هاچیکو؛ وداعی تلخ
۸ مارس ۱۹۳۵ میلادی بود که جنازه هاچیکو وفادار در یکی از خیابانهای شیبویا پیدا شد. هاچیکو در سن ۱۱ سالگی از دنیا رفته بود. سال ۲۰۱۱ میلادی بود که دانشمندان سرانجام علت مرگ هاچیکو را مشخص کردند؛ او مبتلا به عفونت دیروفیلاریازیس و سرطان بود. چهار سیخ یاکیتوری یا همان جوجهکباب ژاپنی هم در معده هاچیکو پیدا شد که البته تاثیری روی مرگ او نداشتند و به معدهاش آسیبی نزده بودند. خیلیها میگفتند مغازه یاکیتوری خیابان شیبویا دلیل اصلی حضور هاچیکو در این خیابان بود. در واقع سگ برای گرفتن غذا به این خیابان میآمد؛ اما این نظریه خیلی طرفدار نداشت.
هاچیکو حالا دیگر تبدیل به یک افسانه شده بود. او مثل یک شخصیت بزرگ بهخاک سپرده شد. مردم برایش مراسم تدفین گرفتند و به نشانه تسلیت گل فرستادند. بقایای هاچیکو سوزانده شد و خاکسترش در کنار مقبره پروفسور اوئنو در گورستان آئویاما (Aoyama Cemetery) واقع در ناحیه میناتو سیتی (Minato City)، به خاک سپرده شد.
پوست هاچیکو هم به موزه ملی طبیعت و علم (National Museum of Nature and Science)، واقع در پارک اوئنو (Ueno Park) توکیو فرستاده شد تا یک نمونه تاکسیدرمیشده از این سگ مهربان و وفادار بهنمایش گذاشته شود.
نژاد سگ هاچیکو چیست؟
خیلیها معتقدند داستان وفاداری هاچیکو به صاحبش، برخاسته از نژاد او است. هاچیکو یا همان هاچی سگی نر از گونه «آکیتا» است. سگهای آکیتا به دوسته تقسیم میشوند؛ سگهای آکیتا آمریکایی و سگهای آکیتا ژاپنی، معروف به «آکیتا اینو». هاچیکو نیز سگی از نژاد آکیتا اینو بود. این سگها به جثه بزرگ و قوی و رنگ روشن خود شناخته میشوند و اصالت آنها به کوهستانهای شمال ژاپن بازمیگردد. معروف است که سگهای آکیتا خانوادهدوست هستند. آنها بهشدت به صاحب خود عشق میورزند؛ اما ارتباط خوبی با غریبهها ندارند.
مجسمه های هاچیکو؛ از ژاپن تا آمریکا
آوریل ۱۹۳۴ میلادی بود که «ترو آندو» (Teru Andō)، هنرمند برجسته ژاپنی، مجسمهای برنزی از هاچیکو ساخت. این مجسمه در ایستگاه شیبویا نصب شد و خود هاچیکو هم در مراسم رونمایی از آن حضور داشت. البته از این مجسمه در طول جنگ جهانی دوم، برای ساخت سلاح، استفاده شد!
۱۴ سال بعد در سال ۱۹۴۸ میلادی، «تاکشی آندو» (Takeshi Andō)، پسر ترو آندو، مجسمه هاچیکو را از نو ساخت. آگوست ۱۹۴۸ میلادی بود که مجسمه در جایگاه قبلیاش نصب شد. این مجسمه هنوز هم پابرجاست و گردشگران بسیاری برای دیدن آن به ایستگاه شیبویا میآیند.
البته، این تنها مجسمهای نیست که از هاچیکو ساخته شده است. در سال ۲۰۰۴ میلادی، مجسمه دیگری از هاچیکو ساخته شد تا در زادگاه این سگ وفادار نصب گردد. این مجسمه درست مقابل موزه سگ آکیتا در شهر اوداته قرار دارد.
در سال ۲۰۰۹ میلادی یک فیلم آمریکایی با اقتباس از داستان هاچیکو در شهر وونساکیت (Woonsocket) ساخته شد. پس از اکران این فیلم، کنسولگری ژاپن در ایالات متحده به شهر وونساکیت کمک کرد تا مجسمه هاچیکو را در میدان این شهر نصب کنند.
در ۹ مارس ۲۰۱۵ میلادی و درست در هشتادمین سالگرد مرگ هاچیکو نیز دانشکده کشاورزی دانشگاه توکیو، مجسمهای برنزی از هاچیکو و پروفسور ساخت. این مجسمه هاچیکو را نشان میدهد که هیجانزده برای استقبال از استادش به هوا پریده است. در آن سمت نیز اوئنو قرار دارد که یک پالتو بارانی، کت و کلاه به تن دارد و کیفش را روی زمین قرار داده است و با آغوش باز منتظر هاچیکو است.
فیلم هاچیکو؛ سگ وفادار سامورایی ها بر پرده سینما
داستان وفاداری و عشق هاچیکو به صاحبش، سرنوشت این سگ را به روی پرده سینماها نیز کشانده است. اولینبار در سال ۱۹۸۷ میلادی بود که سیجیرو کویاما (Seijirō Kōyama)، کارگردان ژاپنی، داستان زندگی هاچیکو را دستمایه فیلمش کرد. این فیلم که «هاچیکو مونوگاتاری» (Hachiko Monogatari) نام داشت، یک موفقیت بزرگ در گیشه و البته آخرین موفقیت بزرگ استودیوی فیلمسازی شوچیکو (Shochiku) بود.
سالها بعد در سال ۲۰۰۹ میلادی، لاسه هالستروم (Lasse Hallström)، کارگردان آمریکایی با فیلم «هاچی: داستان یک سگ» (Hachi: A Dog’s Tale)، یاد این سگ وفادار را زنده کرد. این فیلم با بازی ریچارد گییر (Richard Gere)، داستان سگی را روایت میکرد که با یک پروفسور آمریکایی و خانوادهاش زندگی میکند. البته داستان فیلم اندکی با واقعیت تفاوت دارد.
هندیها نیز در سال ۲۰۱۵ میلادی، فیلم «تامی» (Tommy) را بر اساس داستان هاچیکو ساختند. فیلم «هاچیکو» (Hachiko) ساخته چین در سال ۲۰۲۳ میلادی، جدیدترین فیلمی است که با اقتباس از سرنوشت هاچیکو روی پرده سینما رفته است.
هاچیکو همچنین در انیمیشنهای مختلفی مثل «فیوچراما» (Futurama) و «وان پیس» (One Piece) و در بازی ویدیویی «دنیا با تو به پایان میرسد» (The World Ends with You)، نیز حضور داشته است. نویسندگان کتابهای کودک در سراسر جهان نیز به سرنوشت این سگ علاقه زیادی نشان دادهاند. کتاب «هاچیکو: داستان واقعی یک سگ وفادار» (Hachikō: The True Story of a Loyal Dog)، نوشته پاملا اس. ترنر، رمان «هاچیکو منتظر میماند» (Hachiko Waits) نوشته لزلیا نیومن و کتاب مصور «هاچیکو: سگی که منتظر ماند» (Hachikō: The Dog that Waited) نوشته لوئیس پراتس، ازجمله این آثار است.
عکس و صدای هاچیکو؛ میراث وفاداری
اگرچه چندین دهه از مرگ هاچیکو میگذرد، اما مردم ژاپن همچنان به هر داستانی از این سگ وفادار علاقهمند هستند. سال ۱۹۹۴ میلادی بود که یک شرکت ژاپنی ادعا کرد یک صفحه گرامافون قدیمی پیدا کرده است که صدای پارس کردن هاچیکو را ضبط کرده است. این شرکت موفق شد تا این قطعه را ۵۹ سال پس از مرگ هاچیکو بازیابی کند تا در یک کمپین تبلیغاتی بزرگ از آن استفاده کند. پس از بازیابی صدای هاچیکو از رادیو پخش شد تا میلیونها ژاپنی صدای این حیوان وفادار را بشوند.
در سال ۲۰۱۲ میلادی نیز یک نمایشگاه عکس از زندگی هاچیکو در موزه یادبود شیرانه شیبویا (Shibuya Folk and Literary Shirane Memorial Museum) برگزار شد که عکسهای برجایمانده از این سگ وفادار را به نمایش میگذاشت. در سال ۲۰۱۵ میلادی نیز عکسی از هاچیکو پیدا شد که مربوط به سال ۱۹۳۴ میلادی بود و یک کارمند بانک توکیو آن را گرفته بود.
پرسشهای متداول
{{totalCount}} دیدگاه